تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس

از دیرباز آرایشگری و داشتن سالن زیبایی از شغل های پر طرفدار در ایران و جهان بوده است. امروزه نوع آرایش ها و خدمات آرایشی رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است و برای ارائه خدمات بهتر می بایست از تجهیزات آرایشگاهی متنوعی در سالن خود استفاده کنید.اگر به تازگی آرایشگاه زده‌اید و یا قصد راه‌اندازی سالن زیبایی را دارید، باید هر چه زودتر به فکر خرید وسایل و تجهیزات آرایشگاهی مورد نیاز آن باشید.استفاده از وسایل و لوازم باکیفیت سبب می شود تا در طولانی مدت بتوان از آن ها استفاده کرد. در ادامه شما را با لوازم مورد نیاز برای آرایشگاه‌ها آشنا خواهیم کرد.امروزه تجهیزات آرایشگاهی بسیار پیشرفته تر و از تنوع بیشتری برخوردار هستند. این گسترش تنوع بر روی محصولاتی چون تخت های آرایشگاهی، صندلی‌های آرایشگاهی، سرشور‌های آرایشگاهی و تمامی تجهیزات مربوط به سالن‌های زیبایی تاثیر گذاشته و سالن داران را برای خرید این تجهیزات هیجان زده و در عین حال درگیر سوالات فراوانی کرده است. سوالاتی چون: چه تجهیزات آرایشگاهی ای بخریم؟تجهیزات آرایشگاهی مناسب را از کجا تهیه کنیم؟تجهیزات آرایشگاهی ارزان را از کجا بخریم؟و سوالاتی از این دست. ما در این مقاله جواب تمامی سوالات شما را داده و شما را برای افتتاح سالن زیبایی و آرایشگاه مناسب راهنمایی می کنیم.انواع تجهیزات آرایشگاهیبرای اینکه بتوانید یک سالن عالی و کار آمد داشته باشید باید تمامی ملزومات و خرید تجهیزات آرایشگاهی را در سالن خود جای دهید. این تجهیزات عبارتند از:صندلی آرایشگاهیسرشوردکور آرایشگاهیتخت آرایشگاهیتجهیزات اداری سالنوسایل کاشت و طراحی ناخنو سایر لوازم آرایشگاهیالبته پیش از خرید هر, ...ادامه مطلب

4/5 - (2 امتیاز) برای شنیدن قصه اندکی صبر کنید و بعد از بارگذاری پلیر روی دکمه پلی کلیک کنید افزودن به علاقه مندی ها Your browser does not support the audio element. سلام مثل بهاره ، گل و شکوفه داره عطر قشنگ دوستی همراه خود میاره سلام و صد تا سلام به عزیزای دلم.. دخترها و پسرهای گلم.. امیدوارم که هر جا هستید سالم و سرحال و خندون باشید.. میخوام براتون یه قصه جالب و شنیدنی تعریف کنم امیدوارم که از این قصه خوشتون بیاد. یکی بود یکی نبود زیر آسمون آبی و بی انتها، توی یکی از خونه های باصفای شهر دختر کوچولویی به اسم دنیسا به همراه مامان و باباش زندگی می کرد. دنیسا خانوم قصه ما 5 سالش بود، مهربون بود و پرانرژی با موهای بلند فرفری.. یکی از روزهای قشنگ خورشید خانوم از خواب بیدار شده بود و موهای طلایی رنگ و پر نورش رو به آرومی شانه میزد و همه جا رو آفتابی می کرد. خورشید خانوم از اون بالا به زمین و دریاها و درختهای سرسبز سلام می کرد. اون نور گرمش رو به خونه دنیسای قصه ما هم انداخته بود و بهش سلام می کرد. خورشید به دنیساکه تازه از خواب بیدار شده بود گفت:” سلام دنیسای مهربون.. صبحت بخیر.. پاشو زودتر آبی به سر و صورتت بزن که سرحال بشی، موهای بلندت رو شانه بزن که مرتب و آراسته بشی! منو ببین که صبح زود از خواب بیدار شدم موهام رو شانه زدم و همه جا رو آفتابی کردم..” دنیسا که هنوز خواب آلود بود خمیازه ای کشید و گفت:” نه من دوست ندارم موهام رو شانه بزنم..دردم میاد” بله بچه ها جون .. دنیسا موهای بلند فرفری داشت و دوست نداشت موهاش رو شانه بزنه چون موهای بلندش لا به لای شانه گیر می کرد و دردش می اومد. مامان و بابا چند بار از دنیسا خواستند که اونو به آرایشگاه ببرند تا موهاش رو کوت, ...ادامه مطلب