داستان کامل قسمت ۹ سریال آتش سرد از شبکه دو

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> نهم <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=آتش'>آتش</a> <a href='/last-search/?q=سرد'>سرد</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت نهم سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید.

قسمت نهم سریال آتش سرد

اسرا در اتاقش نشسته است و توی فکر است، امیر از بیرون به خانه برگشته است و به اتاق خواهرش میره و اسرا را صدا می کند کهبعد از چند بار او به خودش می آید و بعد از رفتن برادرش پیام آزاد را روی گوشیش می بیند...

آزاد تو ماشین اومدن اسرا رو تصور می کنه که او بهش میگه برای همیشه از زندگیش بره بیرون ولی افکارشو می پرونه و اومدن اسرا رااز داخل آینه بغل ماشین می بیند و بعد از رسیدن، ازش خواهش می کنه که سوار ماشین شه و شروع به توضیح ماجرا می کند که اسراول می کنه و میره...

آقای اکرمی به سراغ آذر رفته است و سراغ شوهرش را ازش می گیره که او میگه خبری ازش ندارم، آقای اکرمی هم عصبی میشه و میگهچکاشو میدم به شر خر و می رود...

آزاد به آذر زنگ زده است و بهش میگه به خاطر تو من دارم اسرا رو از دست میدم، امروز اومدم باهاش صحبت کنم اما حتی نموند کهحرفامو بشنوه، آذر هم آرومش می کنه و بهش قول میده که همه چیز را درست کند...

بابک در کارخانه مشغول کار های حسابرسی است که پویا جلوش و می گیره و شروع به تحقیرش می کنه که بابک کم نمیاره و میگه توانقدر آدم مفخر شدی که شخصیت خودتم از دست دادی و برات متاسفم...

محسن و دخترش اسرا با هم به بستنی فروشی رفته اند، محسن کمی با او شوخی می کند و در آخر شروع به حرف های جدی اش میکند و به دخترش میگه گاهی وقتا تو زندگی باید مقاوم باشیم و ازت می خوام اگر مجبور شدم تصمیم سختی بگیرم، تو کمکم کنی، اسراهم آب پاکی را روی دست پدرش می ریزه و میگه هر کاری که صلاح هست و انجام بدین...

سیما به منیر زنگ زده و آن ها را به خانه اش دعوت می کند تا کدورت ها کنار گذاشته شود، منیر اولش قبول نمی کنه اما با اصرار هایسیما بهش میگه خبرت می کنم و سریعا خداحافظی می کند...

آذر در خانه به دخترش املا میگه که گوشیش زنگ می خوره، مادرش گوشیش و براش می بره و خودش شروع به املا گفتن به نوه اش میکنه که قرصی روی میز می بیند و به دنبال آذر میره و باهاش بحث می کنه که دست از این کاراش برداره ولی آذر میگه بعدا حرف می زنیمو می رود...

محسن در گلخانه با علیرضا حرف می زند و میگه عباس، داییت از من قول گرفته که من حواسم به فربد باشه، منم الان همه تلاشم برایهمینه...

آذر به دیدن شیما رفته است، شیما بهش میگه که من دیگه کاری با آزاد ندارم، ولی آذر میگه تو رفیق من بودی، من تو رو خوب می شناسمهیچ وقت رو راست نیستی... شیما دهنشو پر می کنه و میگه من حق دارم زندگی آزاد و خراب کنم که آذر یه داستان تعریف می کنه ومیگه امیدوارم این و خوب یادت بیاد، در ضمن شوهر جدیدت می دونه سومیه که او شوکه نگاهش می کنه و هیچی نمی گه...

بابک و خانواده اش همه دور هم جمع شده اند و پسر بابک بهش میگه که کاش دیگه خارج نری که او میگه مجبورم چند بار دیگه برم ومادرش به خاطر این که بحث عوض کنه میگه من و پدرت اولین بار این جا همو دیدیم و کلی خاطراتشون و زنده می کنند...

آذر به بیمارستان رفته تا اسرا را ببیند، اسرا بهش میگه که کمی کار دارم و اگر ایراد نداره چند دقیقه منتظر بمون و می رود...

محسن به بابک زنگ زده اما او جوابشو نمیده که همسرش میگه بلاخره باید بفهمه که حساب های کارخونه دست کاری شده که او میگهبعدا بهش می گم و حرکت می کنه...

بعد از اومدن اسرا، آذر همه چیز را براش تعریف می کنه و میگه من به آزاد اجازه ندادم، این کار و انجام بده، برای این که فکر می کردمیه مسئله کوچیک می تونه همه چیز و خراب کنه و با کلی زبون بازی دلش را به دست می آورد تا از آزاد ناراحتی به دل نداشته باشد...

امیر به دیدن مفخر رفته است که او میگه باید همه چیز را به پدرت بگویی، امیر مقاومت می کنه و میگه من حاضرم بمیرم ولی پدرم از اینموضوع چیزی نفهمه که مفخر بی پرده بهش میگه پس بمیر و از جاش بلند میشه، اما قبل از رفتن آب پاکی را روی دست امیر می ریزه ومیگه امشب خودم همه چیز را به پدرت می گویم و می رود...

نوشته داستان کامل قسمت ۹ سریال آتش سرد از شبکه دو اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 24 مهر 1401 ساعت: 13:36