داستان کامل قسمت ۸ سریال آتش سرد از شبکه دو

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> هشتم <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=آتش'>آتش</a> <a href='/last-search/?q=سرد'>سرد</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت هشتم سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید.

قسمت هشتم سریال آتش سرد

آزاد سوار ماشینش شده و به سرعت رانندگی می کند، سیما مادرش بهش زنگ می زنه و با فهمیدن این که او می خواد به خانه محسنبره بهش میگه سریعا به خونه برگرده تا او خودش اوضاع را درست کند...

اسرا اصلا حالش خوب نیست و مریم هم کنارشه از سختیای ازدواج خودش و علیرضا براش میگه تا کمی خودش و جمع و جور کنه و بهاین راحتی ها کم نیاره...

محسن ام آر آی سر رفته که رسول بهش میگه اوضاعت اصلا خوب نیست و این پشت گوش اندازی ها خطرناکه و ترکش نسبت به ام آرآی قبلیت کلی پیشرفت کرده و باید عمل بشی که محسن میگه من یه کار نیمه تموم دارم، باید این و انجام بدم و بعد با تو بیام تو اتاق عملکه با اصرار های رسول هم نمی پذیره و میگه فعلا باید خودمو با دارو سر پا نگه دارم...

اسرا دوباره لباس پوشیده تا به بیمارستان بره که مادرش نگران میشه اما او میگه که برای یکی از همکاراش کاری پیش اومده و باید بهجاش به بیمارستان بره...

امیر برای بابک وثیقه برده و بعد از آزاد شدنش با هم به سمت جایی که باید کارشو شروع کند، می روند که بابک میگه قبلش با هم به یکمغازه اسباب بازی فروشی برن تا او برای بچه اش کادو بخره...

سیما به خانه محسن رفته و با منیر درباره بچه ها حرف می زند و از او می خواد همه تلاشش و بکنه تا زندگی این دو تا بچه ها تحتتاثیر قرار نگیره...

آزاد به بیمارستان رفته تا اسرا را ببیند، یکی از پرستار ها به اسرا میگه که یکی از بیمارای اورژانسیتون اومده و می خواد شما رو ببینهکه منظورش آزاد است، اسرا به سمت آزاد میره و شاخه گلی که تو دستش است را ازش می گیرد و هر دو به خاطر این که این وضعیتپیش اومده، حالشون بده...

امیر به بابک میگه که تو این مدت فکر فرار و از سرش بیرون کنه که او میگه آقای تاجیک به من اعتماد کردند، منم می خوام این لطفشون وجبران کنم و دنبال اشتباه دیگه ای نیستم و از ماشین پیاده میشه و به داخل خونه میره که همسرش از خوشحالی روی پا بند نیست...

فربد در خانه داره نقاشی می کشه که عمه منیرش به کنارش میره و از خاطرات خودش و برادرش میگه و به فربد نوشیدنی میده...

بابک پسرش را در بغل گرفته و برای او قصه می خونه که با دیدن چشم های خابالوش میگه باقیش برای فردا شب و می رود... رویا درپذیرایی منتر بابک است و با بیرون اومدنش با هم گپ می زنند و میوه می خورند که بابک خوابش می گیره و میگه از عادت های تو زندانهو دست خودم نیست...

مفخر درباره ادعای محسن با رفیقش حرف می زند که او میگه می تونی ادعا کنی بر علیه اش و بگی دستش با حسابدارش تو یه کاسهبوده یا یه نقطه سیاهی توی زندگیش پیدا کنی و آبروش و ببری و مسئولیت مورد دوم را خودش بر عهده می گیره...

روز بعد بابک

آزاد در دانشگاه نشسته، بهرام دوستش مدام مغزشو می خوره که و او بی توجه خودش را برای ارائه اش آماده می کند که اسرا و آذر ازراه می رسند، آذر پیشنهاد میده که خودش به تنهایی با بهرام باقی کار ها را انجام بدهند و آزاد و اسرا با هم کمی قدم بزنند و گپ وگفتی داشته باشند...

بابک شروع به انجام کارش کرده و به کارخونه رفته است...

آزاد و اسرا با هم در دانشگاه حرف می زنند که شیما همکلاسی آزاد خودشو به آن ها می رسونه و میگه قبلا با آزاد تو رابطه بوده، آزادهم هول شده نمی تونه چیزی بگه که اسرا ناراحت از اون جا میره و آزاد هم نوشیدنی اش را روی زمین می کوبد...

پویا به سعید زنگ زده است و به او میگه که بابک با آقای دیگری به کارخونه اومده که مفخر عصبی میشه و به سرعت به سمت کارخونه میرود...

آزاد برای ارائه حاضر شده است اما اصلا حواسش جمع نیست و گذشته خودش با شیما را به خاطر می آورد و حالش حسابی خراباست...

بابک با وکیل محسن برای گرفتن پرونده ها با مسئول مربوطه صحبت می کنند که او میگه تا اومدن آقای مفخر من نمی تونم چیزی و بهشما تحویل بدم که مفخر و پویا با هم از راه می رسند و سعید میگه چرا خودش نیومده که او میگه احتمالا این جوری صلاح دیدن که باعثبه وجود اومدن بی حرمتی نشه که مفخر از کوره در میره و میگه اونی که تا الان حرمت نگه داشته من بودم، منم برای دادن مدارک هیچابایی ندارم و به کارمندش میگه هر چی که خواستن، بهشون بدید و می رود...

آزاد بلاخره ارائه اش را شروع کرده و بعد از مدتی آن را به پایان می رساند، یکی از داور ها درباره دیرکرد ارائه پایان نامه سوال میپرسد که همان لحظه اسرا هم به داخل سالن می آید و او میگه که تا الان هیچ مشوق و انگیزه ای نداشتم و بریده بریده صحبت می کند...

تمام حضار براش دست می زنند و دفاعش به خوبی تمام می شود...

آزاد با آذر درباره اتفاقی که پیش اومده با هم حرف می زنند که آذر میگه لازم نیست غصه بخوره، خودش حلش می کنه و می رود...

وکیل محسن به بابک میگه که با خیال راحت بشین کاراتو انجام بده و از هیچ توپ و تشری نترس، امیر ازش می پرسه که مطمئنه می تونهادعاش و ثابت کنه که او میگه خیالتون راحت و به ادامه کارش می پردازد...

اسرا تنها در خیابان راه می رود و خاطرات خودش با آزاد را به همراه حرف های شیما را برای خودش یادآوری می کند...

نوشته داستان کامل قسمت ۸ سریال آتش سرد از شبکه دو اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 152 تاريخ : يکشنبه 24 مهر 1401 ساعت: 13:36