خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> ۵۳ <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=ترکی'>ترکی</a> <a href='/last-search/?q=محکوم'>محکوم</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از 14 دسامبر 2021 (23 آذر 1400) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

[caption id="attachment_217223" align="aligncenter" width="800"]قسمت ۵۳ سریال ترکی محکوم قسمت ۵۳ سریال ترکی محکوم[/caption]

خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی محکوم

فیرات تو ماشین به یادگار فکر میکنه که چیکار میتونسته داشته باشه با سینیور جزء همکاری به خاطر همین ماجراهای اخیر را برای خودش یادآوری میکنه و به این فکر میکنه که یادگار از تمام کارها و نقشه های شان با خبر بوده. در گذشته؛ تابستان همان سال یادگار سینیور رفته و بهش میگه که دادستانی که شما دنبالش هستیم الان تو زندان هستش و حافظه اش را هم از دست داده از قضا هم بند عصمت یا همان خان بابا هستش از طرفی ساواش یساری هم با دلیل مسخره ای خودشو انداخته تو زندان که به فیرات نزدیک باشه سپس سینیور بهش گفته بود که خودشو نزدیک کنه به دادستان فیرات و سعی کنه بفهمه که واقعاً حافظه اش را از دست داده یا نه و از او چیزی به خاطر می آورد یا فراموش کرده. در قرار بعدی سینیور به یادگار میگه که به فیرات و دوستانش کمک کند و بهشون جایی بده که پنهان بشن این جوری میتونن آنها را زیر نظر خودشان بگیرند یادگار قبول میکنه و میگه من هم در مقابل‌شان خودمو لال نشون میدم سپس به سینیور گفته بود که دادستان ارول به دیدن عصمت رفته بود سینیور هم ازش خواسته بود تا او را بکشد از طرف دیگه شب حادثه از یادگار هم خواسته بود تا جمره را بکشد و مدارک را برایش بیاورد. فیرات که از جاسوس بودن یادگار باخبر شده استرس میگیره که نکنه دوستانش جانشان در خطر باشد به خاطر همین از دریا میخواد تا تلفنش را بهش بده و به دوستانش زنگ بزند و خبر بدهد که جانشان در خطر هست و سریعا از اونجا برن اما دریا قبول نمیکنه فیرات مجبور میشه که تو فرصتی مناسب اسلحه دریا را بردارد سپس تهدیدش می‌کند و از آنجا فرار می کند باریش در خانه با بوگه صحبت می کند و بهش میگه که فیرات دستگیر شده و جای نگرانی دیگه نیست.

بوگه بهش میگه تو قصد جون خواهرتو داشتی و میخواستی اونو بکشی باریش میگه من از مرگ جمره ناراحتم اولش میخواستم اونو بکشم چون نمیدونستم که خواهرمه اما همون شب که به ساشا گفتم بره بکشتش زاهد زنگ زد و به من گفت که جمره خواهرته منم رفتم اونجا تا جلوی ساشا را بگیرم که اون اتفاق افتاد سپس بهش میگه من سر قولی که بهت دادم هستم و به کسی آسیبی نزدم. ساشا در اداره بازجویی می شود و بهش میگه من به هیچ کسی از قصد صدمه ای نزدم اون شب برای دفاع از خودم که علی بهم حمله کرده بود تصادفی چاقو به علی خورد به خاطر همینه که خون او روی چاقو هست باریش وقتی از خانه بیرون میاد سوار ماشینش می‌شود که فیرات روبه رویش ظاهر میشه و سوار ماشینش میشه سپس با اسلحه ای که به دست دارد تهدیدش می کند و میگه باید بریم پیش سینیور و مدارکی که داره را ازش بگیریم. یکی از مامور های پلیس پیش دریا میرود و میگه کلیدی که در محل حادثه پیدا کردین روی یه اثر انگشت هست که با انگشت نگاری با یکی از مامورهای قدیم پلیس به نام یادگار مطابقت داره دریا جا میخوره و ازش میخواد تا تمام اطلاعاتی که می‌تواند درباره یادگار پیدا کند را سریعاً  بهش تحویل بده. یادگار به همراه رفیع و مجاهد در ماشین هستند و به طرف مخفیگاه فراری ها در حال حرکت هستند رفیع به یادگار می گه بعد از کشتن فراری ها از مجاهد کمک بگیر برای جابجایی و سر به نیست کردن جنازه ها سپس مجاهد به خاطر می آورد که شب حادثه یادگار علی را هم کشته بود و با هم دیگه جنازه او را پنهان کردن یادگار با چمدانی که اسلحه در آن است به میخانه می رود.

همان موقع که یادگار وارد میخانه میشود می بیند که فراری ها میخوان از آنجا برند و ازشون میپرسه که کجا میخواین برین آن ها بهش میگن که بهتره جامونو عوض کنیم و به جای دیگه بریم آنها در اتاق هستند که یادگار آماده می‌شود تا به داخل برود و آنها را بکشد فیرات سریعاً با تلفن باریش به میخانه زنگ می زند تا به آنها درباره یادگار هشدار بدهد تلفن زنگ میخورد و خود یادگار تلفن را برمیدارد فیرات شروع میکنه به تهدید کردن او و بهش میگه اگه بلایی سر دوستان من بیاد خودم به حسابت میرسم و زنده نمیذارمت یادگار تلفن را قطع میکند. ساشا از کلانتری بیرون میاد و سریعاً با باریش تماس میگیرد سپس بهش میگه متوجه شدم که فردی به نام یادگار جمره را کشته تومریس در خانه با زاهد دعوا می کند و بهش میگه که چرا ماجرای جمره را ازش پنهان کرده سپس اورا مقصر مرگ جمره میدونه زاهد بهش میگه هیچ چیزی به اندازه نام اعتبار و آبروی خانوادگیم واسم مهم نیست تومریس با عصبانیت و ناراحتی بهش میگه که ازش جدا میشه و دیگه باهاش زندگی نمیکنه همان موقع بوگه از راه میرسه و او را آرام می کند سپس به طرف اتاقش می برد یادگار اسلحه به دست وارد اتاق میشه که تمام فراری ها با دیدن او شوکه میشن فیرات با باریش وارد میخانه می شوند و از پشت سر ضربه‌ای به یادگار میزنن در حین درگیری آنها تیری از اسلحه شلیک می‌شود و به شانه خان بابا می خورد صدای آژیر ماشین پلیس به گوش آنها می رسد و فیرات به همراه دوستانش و خان بابا از آنجا فرار می کنند و باریش هم خودش فرار میکنه. دریا به همراه مامور ها وقتی به داخل میخانه میرن یادگار را میبینند که رو زمین افتاده سپس دریا حسابی عصبی میشه که دوباره فیرات با دوستانش از آنجا فرار کردند دریا از اینکه نتوانسته دوباره دستش به آنها برسد عصبی و کلافه میشه سپس چشمش به رد خون روی زمین می خورد و بهشون میگه که ازش نمونه برداری کنند و به آنها میگه که به همه بسپارند تا تمام بیمارستان‌ها را تحت نظر داشته باشند....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

نوشته خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 24 مهر 1401 ساعت: 13:36