خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> ۲۷ <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=ترکی'>ترکی</a> <a href='/last-search/?q=تازه'>تازه</a> <a href='/last-search/?q=عروس'>عروس</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی تازه عروس می باشید. برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب است که پخش خود را در سال 2017 از شبکه Show Tv ترکیه آغاز کرد و در طول 3 فصل در سال 2018 به اتمام رسید. این سریال پرطرفدار اکنون با دوبله فارسی پخش خود را در شبکه جم تی وی آغاز کرده است. این سریال از تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۱ هرشب راس ساعت ۲۲:۰۰ شروع می شود. این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…

[caption id="attachment_217143" align="aligncenter" width="1947"]قسمت ۲۷ سریال ترکی تازه عروس قسمت ۲۷ سریال ترکی تازه عروس[/caption]

خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی تازه عروس

بلا پیش مادر و پدرش میره و میگه شما هم میاین پیکنیک؟ کاملیا میگه اون مرد منحرف هم میاد؟ بلا میگه کی؟ کامیل میگه پدر قلندرخانو میگه بلا تایید میکنه که کامیلیا میگه نه ولی کامیل میگه آره بلا با ناراحتی به پدرش نگاه میکنه که او با اشاره میگه میایم. همگی حاضر شدن و به پیکنیک رفتن اونجا همه در حال خوشگذرونی هستن. پدر قلندر به دنبال کامیلیا میوفته و میخواد بهش ساندویچ بده که او فرار میکنه از دستش. بلا سوار تاپ میشه و هازار هلش میده خیلی نگذشته که پدر قلندرخان به زور کامیلیا را میاره تا سوار بشه، قلندرخان به کامیل از بیژامه خودش میده و میگه پیکنیک بدون بیژامه نمیشه که! میستیک پیش مادرش میره و میگه چرا بابا نیومد؟ خواهرش میگه به خاطر زن جدیدش نازگل دعواش میکنه که این حرفا چیه میزنی! معتبر به میستیک میگه مادربزرگت که نمرده! بیا بریم بازی کنیم سپس تمام زن های عمارت را بلند میکنه و میرن توپ بازی میکنن. بلا کنار نازگل میشینه و از بورک هایی که درست کرده تعریف میکنه که نازگل میگه واسه اونم درست کرده بودم خدا بگم چیکارش کنه! بلا تمام تلاششو میکنه تا نازگل را بخندونه سپس نازگل بهش یه معجون میده و به بلا میده. او میگه این چیه دیگه؟ نازگل میگه یه معجون که تست شده قبلا پدربزرگ یکی از دوستام خورده و الان ۱۷ تا دختر و ۱۲ تا پسر داره برو الان بده به شوهرت بعدشم برین پیاده روی بلا میگه باشه واسه بعد اما نازگل اصرار میکنه و بلا هم قبول میکنه. بلا بالاسر هازار میره و میگه هوا خوبه بیا بریم یه دوری بزنیم سپس از معجون میده بخوره. بعد از رفتن آنها خان به اونجا میاد که نازگل خوشحال میشه و آفت بهش میگه چشمت روشن آبجی انگار داره سر عقل میاد! میستیک و خواهرش با دیدن پدرشون به سمتش میرن و میگن چقدر خوب شد که اومدی خان میگه واستون بادبادک آوردم مگه بدون بادبادک هوا کردن میشه؟

مردها در حال شطرنج بازی کردنن که خان پیششون میره و قلندر بهش میگه کار خوبی کردی که اومدی خان میگه نتونستم از خاطرات و پیکنیک های دوران بچگیم بگذرم سپس ازپدرش میخواد تا باهمدیگه برن قدم بزنن. قلندر به شوخی بهش میگه میخوای جیش کنی؟ چون تو بچگی هروقت میخواست جیش کنه میگفت بریم قدم بزنیم و همه میخندن سپس باهمدیگه میرن. قلندر بهش میگه کار خوبی کردی که اومدی و زن و بچه هاتو تنها نزاشتی سپس نصیحتش میکنه و میگه باید الان حواست به زنت باشه که کم و کسری چیزی نداشته باشه، خان میگه واسه همین اومدم اینجا دیگه قلندر تحسینش میکنه. آسیه و معتبر پاهاشونو تو رودخانه کردن و از خنکی آب لذت میبرن که عایشه یکدفعه میاد و میگه بیاین بریم قارچ بخوریم خیلی خوشمزه ست. معتبر میگه اونا سمی بودن! عایشه میگه نه بابا من خوردم الان مگه اتفاقی واسم افتاده؟ بیاین بریم کبابش کنیم بخوریم. ترکمن در حال تاپ بازیه که به آفت میگه ازش عکس بگیره تا بزاره تو پروفایلش آفت میپرسه چرا میخوای چیکار؟ که ترکمن میگه به توچه؟ تو چیکار داری؟ آسیه و معتبر و عایشه قارچ هارو کباب میکنن و میخورن آنها تعریف میکنن که چقدر خوشمزه ست سپس تصمیم میگیرن تا باهمدیگه برن بازهم پیدا کنن و جمع کنن. همگی جمع شدن و میخوان قایم موشک بازی بکنن سپس قرعه به اسم کامیلیا میوفته که چشم بزاره و او هرجا میره پدر قلندرخان دنبالش میره او کلافه میشه و نمیدونه باید چیکار کنه. فرهاد وقتی شیرین را میبینه و تنها گیرش میاره میره پیشش که شیرین با عصبانیت میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ باز اومدی اینجا واسه چی؟ فرهاد میگه باید باهم حرف بزنیم!

شیرین میگه حرفی نمونده که بزنیم بهت گفتم بریم عقد کنیم بیایم جلو بابام اما تو چی کار کردی؟ هیچی گفتی نمیشه! فرهاد میگه خوب بدون اجازه آقا نمیشه! شیرین میگه چطور ازدواج پنهانی نمیشه ولی با دخترش قرار بزاری یواشکی باهاش حرف بزنی میشه؟ سپس با عصبانیت از اونجا میره و میگه که دنبالم نیا. آسیه و معتبر و عایشه توهم زدن و اصلا حال خوبی ندارن و فکر میکنن وسط دریا هستن و شنا میکنن. قلندر و پسرش خان عروس هایشان را میبینند و میگن چیکار میکنین؟ آنها میگن قایم موشک بازیه همان موقع دختر خان میاد و میگه مامان عایشه با مامان معتبر و مامان آسیه رفتن بالا درخت نمیتونن بیان پایین آنها جا میخورن و سریعا به اونجا میرن. وقتی به اونجا میرسن میبینن که اونا هر لحظه فکر میکنن یه چیز متفاوتی هستن از حیوون گرفته تا پرنده و میوه آنها تعجب میکنن و میگن اینا چی زدن؟ یه چیزی مصرف کردن! آنها تمام تلاششونو میکنن تا راضیشون کنن پایین بیان اما فایده ای نداره، آفت از فرصت استفاده کرده و ازشون عکس میگیره قلندر کلافه میشه و میگه زنگ بزنین به آتش نشانی جایی تا بیارنشون پایین! آنها وقتی به حالت اولیه برمیگردن عایشه را سرزنش میکنن و میگن که به خاطر شکم تو ببین به چه روزی افتادیم! نازگل میگه ببین چه صحنه ای را از دست دادم! سپس به آفت میگه عکسی نگرفتی ببینم؟ آفت میگه مگه میشه و عکس آنها را که وقتی رو درخت بودن گرفته بهشون نشون میده که نازگل حسابی میخنده ولی عایشه و معتبر و آسیه از اون وضعیتشون خجالت میکشن که عایشه میگه دیگه چجوری تو چشم مردم نگاه کنیم؟.....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

نوشته خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 196 تاريخ : يکشنبه 24 مهر 1401 ساعت: 13:36