داستان کامل قسمت ششم سریال عملیات رعد از شبکه یک

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> <a href='/last-search/?q=ششم'>ششم</a> <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=عملیات'>عملیات</a> <a href='/last-search/?q=رعد'>رعد</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ششم سریال عملیات رعد به کارگردانی اصغر نعیمی و تهیه کنندگی علی یاور را می خوانید، این سریال مناسبتی ویژه هفته نیرو انتظامی ساخته شده است.

قسمت ششم سریال عملیات رعد

آقایی در خانه اش، پشت میز نشسته است و با ذره بین چیز هایی را خیلی دقیق نگاه می کند...

سرگرد خطیب از خواب بیدار شده است و با همسرش و دخترش مرضیه صبحانه می خورد، همسرش میگه طاها به خاطر این که باهاشحرف زدی و می خوای کمکش و کنی، تند تند هم صبحانه می خورد و میگه مرضیه و طاها رو تو امروز برسون و خودش به سرعت میره تابه کارش برسه...

بعد از رسوندن مرضیه، طاها سر صحبت با پدرش و باز می کنه و میگه قید جشنواره رو زدم و به زودی طرحم درباره موضوعی که ازمخواستید و بهتون میدم که پدرش کلی خوشحال میشه و تشویقش می کنه...

سرگرد خطیب و یکی دیگر از همکاراش به دیدن اسلان رفته اند و او گمون می کنه که می خوان بهش مرخصی بدن ولی ازش سراغ نادرو می گیرن که او میگه با ارواح در ارتباط نیستم و شروع به غربتی بازی می کند...

دو تا پسرا تو ماشین در ترافیک گیر کرده اند و هر دو حسابی کلافه اند...

یک تیم از نیرو های نوپو وارد جایی شده اند و گویا عملیات خیلی سنگینی دارند و تک به تک با کسانی که باید دستگیرشان کنند، درگیرمی شوند که یک صحنه علی نقاب صورتش را بر می دارد و طاها کات می دهد که معلوم می شه، این کار ها برای فیلم برداری طاها بودهاست...

چند نفر از آدم های نادر سوار تله کابین شده اند و به سر قرار با همان آقایی که اول فیلم مشغول دیدن الماس های روی میزش بود، رفتهاند... پلیس ها آن ها را زیر نظر دارند و تعداد زیادی نیرو در منطقه مستقر شده اند...

آن دو در تله کابین در مسیر برگشت، با هم مشغول معامله هستند که آدم نادر متوجه کم بودن الماس ها میشه و روی او اسلحه می کشدکه مرد کم میاره و با اضافه کردن یه الماس دیگه این ماجرا را ختم به خیر می کند...

بعد از پیاده شدن از تله کابین پلیس ها آن ها را محاصره می کنند و چند نفر از آن ها موقع فرار تیر می خورند اما تعدادی دیگر موفق باگروگان گیری به فرار می کنند... تیم مجیدواشقانی با هلی کوپتر به محل اعزام می شوند تا بتوانند، عملیات را تمام کنند و بچه را سالم بهخانواده اش برگردانند...

آن ها به محل اعزام شده اند، سرگرد خطیب به مغازه ای که آن ها پناه گرفته اند، زنگ زده و میگه خودشو تسلیم کنه ولی او میگه که اگرماشین براش نفرستند، دو تا جنازه تحویلش میده که سرگرد خطیب دستور میده ماشین براش آماده کنند و بعد از بیرون اومدنشان، تکتیر انداز ها بادیگاردشو می زنند و او هم تسلیم می شود و با پلیس ها همراه می شود...

دو تا از بچه های تیم سرگرد خطیب با هم ورزش می کنند و درباره سرگرد با هم حرف می زنند و کم کم حرف هایشان به سمت ازدواجمی رود...

طاها و مادرش در خانه با هم درباره پروژه جدید حرف می زنند و طاها از مادرش می خواد، پدرش و برای انجام کاری راضی کند کهموفق نمیشه و مادرش میگه بعید می دونم...

نوشته داستان کامل قسمت ششم سریال عملیات رعد از شبکه یک اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 215 تاريخ : يکشنبه 24 مهر 1401 ساعت: 13:36