داستان کامل قسمت ۱۲ سریال آتش سرد از شبکه دو

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> دوازدهم <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> آتش سرد

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت دوازدهم سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید.

قسمت دوازدهم سریال آتش سرد

پلیس ها به گلخونه تاجیک رفته اند، مش رجب هم سریعا تماس می گیره و به کسی خبر میده که پلیس به گلخونه اومده...

یکی از پلیس ها به سمت مش رجب رفته و درباره دیروز از او سوال می پرسد، مش رجب هم همه چیز هایی که دیده را تعریف می کند...

علیرضا در گوشیش از طریق دوربین ها اومدن پلیس ها را نگاه می کند و اصلا حالش خوب نیست و عمیقا ترسیده...

محسن در خانه گل ها را حرص می کند که منیره با شیرینی به داخل میره و شیرینی نمرات فربد را بش میده، محسن هم کارش را ول میکند و به داخل خونه میره و به فربد میگه همه نمره هات خوب شده و امیر هم پیشنهاد میده برای جایزه همه با هم نهار برن بیرون ولیباباش میگه شب بریم که علیرضا و مریم هم باشن...

فربد که خیلی خوشحاله با محسن فوتبال بازی می کنه که گوشیش زنگ می خوره و سروان علوی سراغ علیرضا را ازش می گیره و میگهخودش را به گلخونه برساند...

محسن در حال رفتن است که امیر پیگیری می کنه تا باهاش بره ولی او اجازه نمیده و خودش تنها میره...

پلیس ها در گلخانه محل زمین خوردن و بررسی می کنند و گوشی بابک را هم پیدا می کنند، از طرفی دیگر امیر در خانه با علیرضا تماسگرفته و میگه همون جایی که هستی بمون، فقط گوشیتو خاموش کن و تلفن را قطع می کند...

دکتر بابک به رویا میگه که همسرش در اثر خونریزی داخلی به این حال افتاده، خونریزیش قطع شده ولی هنوز حالش مساعد نیست،طهماسب هم توی خودش است و دکتر میگه به خونه برن و به محض افتادن هر اتفاقی سریعا بهشون خبر داده میشه...

محسن به گلخونه رفته و با سروان علوی صحبت می کنه و سروان علوی میگه درگیری پسر شما با بابک محرض شده و بهتره که هر چیسریع تر خودشونو معرفی کنند و این به نفعشونه...

علیرضا با حال خراب تو ماشین نشسته و حرف های بابک تو سرش پخش میشه که امیر از راه می رسه و سوار ماشین او می شود...

سریعا خبر میده که کمالی رو نزدیکای گلخونه پیدا کردن، علیرضا هم اعتراف می کنه دیروز با کمالی درگیر شده، امیر از علیرضا میپرسه که چه اتفاقی بینشون افتاده، علیرضا هم سیر تا پیاز را تعریف می کنه و میگه خودش با پای خودش از گلخونه رفت بیرون و نذاشتکه من ببرمش بیمارستان...

امیر تو فکر است و بهش میگه ماشینش و قفل کنه تا با هم برن، هر دو سوار ماشین امیر می شوند و راه می افتند...

طهماسب در بیمارستان است که تاجیک به آن جا می رود، طهماسب جلو میره تا او را از بیمارستان بیرون کند که رویا نبینتش ولی رویا ازراه می رسه و میگه من از شما و پسرتون نمی گذرم، طهماسب هم محسن را تا بیرون همراهی می کنه و قول میده که هر خبری شد بهشبگه...

علیرضا و امیر با هم هستند که محسن به امیر زنگ می زنه ولی امیر میگه من از علیرضا خبری ندارم، علیرضا هم میگه که من الان رسمایه فراریم و هی از امیر می پرسه کجا می ریم ولی او هیچی نمی گه و به رانندگیش ادامه میده...

همه در خانه نگران اتفاقی که افتاده هستند و باور نمی کنند که کار علیرضا باشه...

امیر، علیرضا را به یک ویلایی خارج از شهر می برد و میگه مال یکی از رفیقاشه که رفته خارج، مدتی این جا باشه و اگر چیزی هم کم وکسر داشت بهش بگه و فقط این جا به فکر خودش و زن و بچه اش باشه...

علیرضا نگران به هوش نیومدن بابکه و میگه اگر این طور بشه من میشم قاتل ولی امیر بهش انرژی مثبت میده و میره تا کسی بهش شکنکنه...

کمی جلوتر امیر به پویا زنگ می زنه و میگه من به شما شک دارم و اگر بخواین داداشمو بدبخت کنید میرم به پلیس همه چیزایی که میدوننو نمی دونن و میگم، این و به سعید هم بگو و تلفن را قطع می کند...

اسرا و پدرش در خانه نگران علیرضا هستند که مریم از راه می رسه و سریع سراغ علیرضا را از آن ها می گیرد که محسن به بهونه کارداشتن می رود و اسرا هم با عوض کردن حرف درباره بچشون حرف می زنه و جواب سوال های مریم و بهش نمیده...

محسن با گوشی به چند نفر زنگ می زنه تا سراغ علیرضا را ازشون بگیره ولی هیچ کدومشون خبر ندارن که ندارن... محسن به امیر زنگمی زنه و میگه من خودم فیلم درگیری علیرضا و کمالی رو دیدم ولی امیر همچنان قبول نمی کنه و میگه بذارید بیام خونه تا با هم حرفبزنیم...

مریم در حیاط خانه دائما با علیرضا تماس می گیره ولی گوشیش از دسترس خارجه که صدای در میاد و او در را باز می کند...

رویا پشت در است که مریم در و براش باز می کنه، رویا عصبی شروع به تعریف ماجرا می کند و باور ندارد که او از ماجرا بی اطلاعه،اسرا صدای آن ها را می شنود و به مادرش میگه که یه خانمی دم در با مریم جر و بحث می کند و سراغ علیرضا را می گیرد...

محسن به دم در می رود تا با رویا حرف بزند، محسن خیال او را راحت می کند و میگه اگر پسر من ذره ای تو ماجرای شما مقصر باشهمن خودم کت بسته به شما تحویلش میدم...

امیر به گلخونه رفته و تابی که سر بابک بهش خورده را نگاه می کند...

بابک پیش سعید رفته و مشخص میشه که همه این اتفاق ها زیر سر پویا بوده و سعید میگه تو هزار تا شاهد داری که دیشب تهران نبودیولی بابک نگران به هوش نیومدن و زن و بچه بابک اما گویا برای سعید اهمیت نداره و با اومدن غذاشون شروع به تعریف ماجرا می کنه وهمه چیز را می گوید...

پویا، بابک را با حال خراب سوار کرده و بابک یواشکی با گوشیش به سعید زنگ زده و بعد از درگیری با هم او از کوه پایین پرت شده وبعد هم او فرار کرده...

سعید بعد از شنیدن ماجرا میگه پلیس ها اصلا سراغ تو نمیان که همون لحظه صدای ماشین پلیس پویا را می ترساند اما سعید میگهخودت و نباز و به خوردنش ادامه میده...

نوشته داستان کامل قسمت ۱۲ سریال آتش سرد از شبکه دو اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 164 تاريخ : سه شنبه 26 مهر 1401 ساعت: 23:01