خلاصه داستان قسمت ۲۵۸ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> ۲۵۸ <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=ترکی'>ترکی</a> <a href='/last-search/?q=خواهران'>خواهران</a> و <a href='/last-search/?q=برادران'>برادران</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۲۵۸ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

[caption id="attachment_225926" align="aligncenter" width="480"]قسمت ۲۵۸ سریال ترکی خواهران و برادران قسمت ۲۵۸ سریال ترکی خواهران و برادران[/caption]

خلاصه داستان قسمت ۲۵۸ سریال ترکی خواهران و برادران

آیلا با دیدن اون فیلم تو گوشی رسول شوکه شده و بهم میریزه او هل کرده که گوشی از دستش میوفته و صفحه اش میشکنه او با دست پاچه‌گی میگه نکنه به خاطر این فیلم اون آکیف تورو کشته! و با ترس میگه من باید صفحه این گوشیو درست کنم و با عجله میره. بچه ها اوگولجان را تو پارک میبینن که تنها نشسته، پیشش میرن و میپرسن چیشده؟ او ماجرای رفتن آنها را به آلمان میگه و تو فکر میرن. آیلا سریع به یک تعمیرات گوشی میره و پول بیشتری هم میده تا اطلاعات داخلشو نه به کسی بده نه پاک بشه. سوزان به آکیف زنگ میزنه و بهش خبر میده که فردا جلسه دادگاه طلاق دارن. آکیف بعد از قطع تماس به خودش میگه میرسی به این حرفم که چرا منو از دست دادی ولی اون موقع دیگه دیره! آکیف به طرف خونه نباهت میره و به خودش میگه بریم پیش به سوی زندگی جدید سپس به داخل خانه میره و باهمدیگه صحبت میکنن. بچه ها سعی میکنن تا اوگولجان را آروم کنن و از جنبه های دیگه به رابطشون نگاه میکنن اما اوگولجان میگه میدونم همه ی این حرفاتون درسته ولی من خیلی دوستش داشتم مطمئنم اونم خیلی دوستم داشت! آنها آرومش میکنن و دلداریش میدن.

برک وقتی به خونه برمیگرده به مادرش میگه مامان تو گوشی بابارو از تو اتاقم برداشتی؟ او تایید میکنه و میگه دستم بود که افتاد و صفحه اش شکست ناراحت نباش دادم درستش کنن فردا آماده میشه میرم میگیرم. شب تو خونه اورهان میپرسه پس اوگولجان کجاست؟ چرا نمیاد سرمیز؟ آیبیکه میگه که تو اتاق منه و حالش زیاد خوب نیست اورهان دلیلشو میپرسه که شنگول بهش میگه چون افرا با مامانش رفت آلمان صبح و هرچی گذشته بود را بهش میگه اورهان شوکه میشه و میگه واقعا؟ این که رستورانو داده خیلی عجیبه! سپس میره پیش اوگولجان تا باهاش حرف بزنه. اورهان باهاش صحبت میکنه و در آخر بهش میگه که با باید کلا فراموشش کنی یا اینکه تمام تلاشتو بکنی تا بتونی ببینینش اوگولجان میگه راست میگی! میتونم درس خوب بخونم برم دانشگاه آلمان بازم ببینمش اورهان تایید میکنه و میگه معلومه که میتونی اوگولجان خوشحال میشه و باهم میرن شام بخورن تا برگرده اتاق شروع بکنه به درس خوندن. سوزی به کلوب میره تا به این بهونه عمر را ببینه تولگا به عمر تیکه میندازه و میگه انگاری دستبند کارساز بوده و با لبخند از اونجا میره.

عمر میره پیش سوزی و میگه اومدم واسه سفارش سوزی میگه آره اومدم فقط سالاد بخورم چون سالادای اینجارو خیلی دوست دارم عمر لبخند میزنه و میگه باشه. آکیف میخواد بره که نباهت میگه نمیخواد همینجا بمون کلی جا هم هست از همینجا فردا میریم صبحانه میخوریم بعدشم میزارمت دادگاه آکیف خوشحال میشه و قبول میکنه. فردای آن روز ارن ها میرن به رستوران و با دیدن اونجا عمر میگه میتونیم کتابخونه ای چیزیم درست کنیم تا پاتوق بچه ها بشه همگی استقبال میکنن و تصمیم میگیرن تا با همکاری هم اونجارو بگردونن. آکیف و سوزان به جلسه دادگاه میرن و از همدیگه جدا میشوند. وقتی از جلسه دادگاه بیرون میان میبینن که احمد و شوال هم از یه اتاق دیگه بیرون میان و میفهمن که اونا هم طلاق گرفتن تو همون روز آنها به همدیگه تبریک میگن. بعد از رفتن آکیف و شوال، احمد با سوزان برای خوردن قهوه از اونجا میرن. تو مدرسه صرب میره پیش سوزی و ازش میخواد شب برن بیرون اما سوزی میگه نه چون رابطه ام با عمر داره درست میشه نمیخوام دوباره خراب بشه صرب به صورت تهدید میگه اگه بفهمه داداشش قدیر یا خواهر تولگا چجوری کشته شده میتونه ببخشتت؟ سوزان میخواد تا قول بده به کسی چیزی نمیگه اما او از اونجا میره. سوزان و احمد درحال حرف زدن درباره عمر هستن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

نوشته خلاصه داستان قسمت ۲۵۸ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1402 ساعت: 13:43