خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> ۵ <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=ترکی'>ترکی</a> <a href='/last-search/?q=پشت'>پشت</a> <a href='/last-search/?q=پرده'>پرده</a> <a href='/last-search/?q=ازدواج'>ازدواج</a>

این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای می باشد. در این مطلب برای خواندن خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

[caption id="attachment_216361" align="aligncenter" width="1639"]قسمت ۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج قسمت ۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج[/caption]

قسمت ۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

آلپای به چولپان میگه وکیل روبروتون دخترتونه امیدوارم رو کارتون تاثیر نزاره! چولپان میگه شما میدونین این چیزا رو من تاثیر نداره واسه همین منو انتخاب کردی! آلپای به چولپان میگه حالا که میخواد آبروی منو ببره با یه آلپای دیگه روبرو میشه! به پرونده اضافه کن که به وظایف زنانگیش اصلا اهمیتی نمیداد و مثل یه مرده متحرک مدام قرص و دارو میخورد! بعد از چند دقیقه الچین به اونجا میاد و به چولپان میگه باهم ناهار بخوریم اما چولپان میگه ممنون میل ندارم نازان خانم! الچین جا میخوره و میگه من الچینم نه نازان! چولپان معذرت خواهی میکنه و میگه ببخشید یه زنی را قبلا میشناختم چون خیلی شبیهش هستین اشتباه کردم! و میره. گونس در کافه در حال کار کردن است و به حلقه اش نگاه میکنه که یکی از دوستانش در آنجا نشسته و از لحظه به لحظه حالات او می نویسد گونش متوجه میشه و میره پیشش سپس بهش میگه تو داری از من مینویسی؟ همان موقع پدرش از در کافه داخل میره که گونش با دیدنش شوکه میشه و لیوان از دستش می افتد پدرش به سمتش میره و بهش میگه دست نزن خودم جمع می کنم گونش از توجه پدرش تعجب میکنه و نمیدونه باید چیکار کنه. ریحان به همراه بچه هایش به دفتر وکالت میان تا تو جلسه شرکت کنند اما بچه اش با خوشحالی به طرف پدرش می دود اما وقتی وسط راه گیزم را میبینه میترسه و سرجایش می ایستد ریحان او را صدا میزنه و به طرف مادرش برمیگردد. همگی تو اتاق سر جلسه حاضر میشن. ییلدریم میگه اینجا امروز جمع شدیم تا همه چیز توافقی حل بشه! شوهر ریحان میگه فقط نمی خوام پای گیزم وسط کشیده بشه چون اون اصلا تو این ماجرا نقشی نداره و کاری نکرده! ریحان میگه مطمئنی؟ آزرا میگه هیچ کس تو این جمع بهتر از من شمارو درک نمیکنه اگه میگیم توافقی واسه بچه هاتونه که ضربه نبینن! ریحان میگه از کجا میدونین ضربه نخوردن؟ این زن اومده زندگی منو خراب کرده!

سپس وکیلش فیلمی پخش میکنه و میگه بهتره اینو ببینیم باهم! در آن فیلم دختر بزرگ ریحان در حال فیلم گرفتن است که دختر کوچکش به مادرش میگه خاله گیزم واست ایمیل فرستاده ریحان میگه حتما فیلم آموزشی درست هستش! اما اون دختر با باز کردن ایمیل میبینه فیلمی از پدرش و خاله گیزم هستش اون دختر بچه میگه نه مامان تو این فیلم بابا با خاله گیزم هستش و گریه میکنه و میگه چرا داره خاله را می بوسه! مادرش تبلت را از دستش میگیره و دخترهایش را آرام می کند. آنها با دیدن اون فیلم شوکه میشن و ریحان گریه اش میگیره، شوهرش به گیزم میگه تو چجور زنی هستی؟ فیلمو فرستادی واسه زن و بچه ام؟ گیزم انکار میکنه که کار من نیست اما وکیل ریحان پرینتی بهش نشون میده که از گوشی او فرستاده شده برای ریحان. شوهر ریحان با عصبانیت به گیرم میگه گمشو برو بیرون! سپس از ریحان عذرخواهی میکنه و میگه من متاسفم! ریحان میگه همین؟ همه مارو کشتی! و از آنجا میرن. بعد از رفتن همه ییلدریم به آزرا میگه چرا دفاع نکردی؟ مثل آزرایی که میشناختم نبودی! او میگه اون آزرایی که میشناختی مرده! سپس درباره فردی به ییلدریم میگفت که همچین زن هایی که از بچه استفاده میکنن چندش آورترین موجوداتن! گیزم و آرمان که پشت در بودن فکر میکنن منظورش گیزم بوده به خاطر همین با آرمان وارد اتاق میشه و میگه من اون زن چندش آور تیستم! نمیتونی درک کنی که چه دردیو کشیدم! و میره. آرمان آزرا را مواخذه میکنه و میگه حرف مادرت درست بود! کارتو با احساساتت قاطی میکنی! گونش با استرس به آزرا زنگ میزنه و میگه کار مهمی دارم با صنم میتونین بیاین کافه؟ همزمان با رفتن آزرا، سرگن به اونجا میاد و او را صدا میزنه اما آزرا نمیشنوه و سوار تاکسی میشه.

سرگن از قصد دسته گلی میگیره و به داخل میره تا ییلدریم او را ببینه. صنم و آزرا وقتی تو کافه میشینن با پدرشون روبرو میشن که با عصبانیت میخوان برن اما گونش نمیزاره و میگه به خاطر من! من این آدمیو که شما از اومدنش عصبی شدین اصلا نمیشناسمش! میخوام آشنا بشم باهاش. بعد از کمی حرف زدن آزرا و صنم عصبی میشن. فاروق برایشان تخم مرغ اسفناج درست میکنه و میگه همیشه دوست داشتین! اما آزرا بشقاب را میشکند و از گونش میخواد تا درو باز کنه بره و وقتی باز نمیکنه شیشه در را هم میشکند و با عصبانیت میره. صنم به کلوپ میره تا با موکلش، برندار شماره ۷ درد و دل کنه اما فکر میکنه میخواد درباره دادگاه فردا حرف بزنه و خبر خوبی داره وقتی میبینه مست کرده و موضوع جلسه دادگاه فردا نیست عصبی میشه و میگه چرا من همیشه به تو اعتماد می کنم! و میره. شب آزرا وارد خانه اش می شود که میبینه سرگن با بچه هایش در حال بازی کردن و غذا خوردن هستن و از دور آنها را نگاه میکنه و همراه گریه بهشون لبخند میزنه. شب موقع خواب آزرا فیلمی که بچه ریحان از اولین باری که گیزم به عنوان معلم زبان انگلیسیش اومده بود خانه شان گرفته بود را میبیند. قبل خواب به سرگن میگه امروز دیدمش! واسمون تخم مرغ اسفناج درست کرده بود! سرگن میگه خوب شده بود؟ آزرا میگه فکر کردی خوردم؟ بعد از کمی صحبت کردن آزرا درد و دل میکنه و میگه چرا بابام این کارو کرد؟ ما خیلی خوشبخت بودیم! چیزی کم نداشتیم! سرگن بهش میگه اینو فقط مادرت میدونه چون خیانت علائمی داره که بالاخره بروز میکنه تو فرد سپس سعی میکنه آزرا را آرام کند.......

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

نوشته خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 185 تاريخ : سه شنبه 5 مهر 1401 ساعت: 11:57