خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> ۱۲ <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=ترکی'>ترکی</a> <a href='/last-search/?q=تازه'>تازه</a> <a href='/last-search/?q=عروس'>عروس</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس می باشید. برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب است که پخش خود را در سال 2017 از شبکه Show Tv ترکیه آغاز کرد و در طول 3 فصل در سال 2018 به اتمام رسید. این سریال پرطرفدار اکنون با دوبله فارسی پخش خود را در شبکه جم تی وی آغاز کرده است. این سریال از تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۱ هرشب راس ساعت ۲۲:۰۰ شروع می شود. این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…

[caption id="attachment_216328" align="aligncenter" width="1820"]قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس[/caption]

خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس

عایشه با شنیدن آهنگ به معتبر میگه من تا حالا کنسرت زنده نرفتم و میگه میخوام برم ببینم اما معتبر میگه نه مگه نمیبینی این همه ظرف اینجاست؟ کلی کار داریم! سپس آسیه هم همینو میگه و جلوی رفتنشو میگیرن. قلندر خان با کامیل و مسلم نشستن و دارن از برنامه لذت میبرن و دست میزنن، رقاص پیششون میره و کامیل نگاه نمیکنه اما قلندرخان میگه اینجا که خانمت نیست راحت باش! کامیل میگه آره اینم یه هنره دیگه مثل رقص باله، قلندر تایید میکنه سپس کامیل بلند میشه و با رقصنده میرقصه. بعد از رفتن رقصنده عایشه در میره و میاد از دور برنامه را میبینه و شروع میکنه به رقصیدن. معتبر به اونجا میره و با عصبانیت میگه اون همه کارو گذاشتی واسه ما اومدی اینجا داری قر میدی؟ سپس آسیه میاد و باهمدیگه رقص اون زن را میبینند‌. شیرین گوشه ای نشسته که بلا میره پیشش و بهش میگه چرا اینجا تنها نشستی غصه میخوری؟ شیرین میگه معلوم نیست سرنوشتم چی میشه! بلا میگه معلومه دیگه با فرهاد سال های سال باهم زندگی می کنین، شیرین میگه گفتنش خیلی قشنگه ولی نشدنیه! بلا میگه چیزی نیست که عشق نتونه از پسش بر نیاد! ببین ما چیکار کردیم؟ رفتیم عقد کردیم شما هم میتونین این کارو بکنین هیچکی نمیتونه جلوی عقد رسمی بایستد! شیرین میخنده و میگه راست میگی! در کازینو برنامه بعدی شروع میشه و مجری ستاره بعدی را اعلام میکنه که همان موقع معتبر و آسیه سعی میکنن عایشه را با خودشان ببرن اما او به بنر می خورد و می افتد! سپس از روی سن سر در میارن، قلندر خان با دیدن آنها جا میخوره و میگه عایشه؟ معتبر؟ آسیه؟ آنها به طرف آشپزخانه میرن و آنجا با عایشه دعوا میکنن و سرزنشش میکنند که همه جارو ریختی بهم! در همین حین قلندرخان از راه میرسه و سرشون داد میزنه.

انها با دیدن قلندرخان جا میخورن و حسابی میترسند که قلندر با عصبانیت میگه شماها میخواین آبروی منو ببرین؟ سپس زنگ میزنه به خان و میگه سریعا خودتو برسون به کازینویی که میگم و مادراتو برمیداری میبری یه جای امن هتلی جایی تا ابرومون نرفته، خان تعجب میکنه و میگه کیو میگی بابا؟ خان میگه مگه چندتا مامان داری؟ بیا سریع جمعشون کن. خان که پیش الماس بوده موقع رفتن بهش میگه باید برم سریع مادرامو بیارم اینجا تا مشکلی پیش نیومده الماس فکر میکنه که میخواد اونو معرفی کنه به مادراش و خوشحال میشه سپس میگه منم تا وقته حاضر میشم! خان انها را به یک اتاق دیگه تو هتل میبره و خودش پیش الماس میره. او بهش میگه پس چرا تنهایی؟ مگه نمیخواستی منو معرفی کنی؟ خان میگه نه بابا ما که درباره این موضوع قبلا حرف زدیم الماس خواص و کلافگی میگه به من اوباش چه فکری میکردم یادم نبود که تو اصلاً مثل هازار نیستی و دل و جرئت اونو نداری آنها درباره این موضوع با همدیگه بحث و دعوا می کنند سپس خان میخواد بره که الماس بهش میگه مگه امشب نمیخواستی اینجا بمونی چی شد پس خان بهش میگه میخواستم بمونم اما الان فهمیدم که خان هیچ جا آرامش و آسایش نداره سپس با عصبانیت میره، الماس سر تکان میده و خودش میخواد دست به کار بشه. خان پیش هازار میره سپس با هم دیگه به رستورانی برای خوردن نوشیدنی میرن خان حسابی مست میکنه و همه چیز را درباره الماس به هازار میگه هازار اولش جا میخوره و میگه متوجه نشدم داداش واضح تر بگو! خان میگه دقیقا کجاش نفهمیدی؟ دارم میگم که آدم وقتی عاشق میشه به خاطر عشقش دست به هر کاری میزنه منم همین کارو کردم و اصلاً رابطه ام با الماس قطع نشده وقتی دیدم که نمیتونم به حرف بابا گوش کنم از طرفی نمیتونم هم از الماس دست بکشم جفتشو همزمان جلو بردم. هازار بهش میگه این همه وقت چطوری تونستی؟!

[caption id="attachment_216327" align="aligncenter" width="1853"]قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس[/caption]

معتبر و عایشه و آسیه در هتل باهم گریه میکنند و میگن که ما هیچکیو جزء همدیگه نداریم و به همدیگه قول میدن تا هیچ وقت همدیگر را تنها نزارن. هازار وقتی میبینه حال خان زیاد خوب نیست و نمیتونه حتی روی پایش بایستد اونو سوار ماشین میکنه و بهش میگه بریم خونه اما خان میگه نه تو زنت منتظرته اما تو این دنیا فقط الماسه که منتظر منه! و تزش میخواد تا اونو پیش الماس ببره اولش سعی میکنه منصرفش کنه اما وقتی میبینه نظرش عوض نمیشه میگه باشه. بلا پیش مادرش و زن های تو عمارت میره که میبینه دارن بازی میکنن و مادرش تمام طلا و پول های آنها را گرفته بلا جلو میره و بهش میگه نباید این کارو بکنی مامان جان اونا دیگه فامیلاتن! سپس همه چیزهایی که گرفته بود را میگیره و بهشون پس میده، عمه خانم با نازگل و آفت خوشحال میشن و از بلا تشکر میکنن سپس بهشون گوشزد میکنه که دیگه این کارو نکنن چون مادرش قمارباز قهاریه! پقتی به اتاقش میره مدام به هازار زنگ میزنه اما جوابی دریافت نمیکنه به خاطر همین با کلافگی میخوابه. فردای آن روز با هازار سرسنگین برخورد میکنه و بهش دلیلشو میگه هازار میگه ویش داداشم بودم و گوشیمم سایلنت بود! و تو بحثشان از دهنش در میره که خان دوست دختر داره. آسیه و معتبر و عایشه به عمارت برمیگردن و قلندرخان عزا میگیره. هازار پیش معتبر میره و ازش به خاطر رفتارش عذرخواهی میکنه معتبر خوشحال میشه همان موقع خان از راه میرسه و فکرش درگیر میشه که اونا درباره چی حرف میزدن؟ معتبر با دیدنش با عصبانیت ازش میخواد نا به اتاقش بره تا حرف بزنن سپس بهش میگه که از ماجرای الماس خبرداره و با جدیت میگه اگه این رابطه مخفیتو تموم نکنی شیرمو حلالت نمیکنم! و با عصبانیت میره. خان فکر میکنه هازار گفته و باهاش درگیر میشه بلا میاد و میگه چیشده؟ هازار بهش میگه تو به مامان معتبر گفتی؟ خان جا میخوره و میگه به بلا هم گفتی؟ تو چه دهن لقی هستی! فکر میکردم داداشمی میتونم رازمو بگم و با دلخوری میره. هازار با بلا دعوا میکنه اما او میگه که من چیزی نگفتم ولی هازار باور نمیکنه و میگه توهم دیگه مثل اونایی تو چشمم و میره......

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

نوشته خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 119 تاريخ : سه شنبه 5 مهر 1401 ساعت: 11:57