خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> ۵ <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=ترکی'>ترکی</a> <a href='/'/last-search/?q=داستان'>داستان</a>'>داستان</a> یک پری

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال های ترکی خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی داستان یک پری را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. این سریال جذاب درام در رابطه با دختری است که قصد دارد زندگی‌اش را به طریقی نادرست تغییر دهد. هنگام ارتکاب جرم نیز تصادف شدیدی کرده و ماجرا آغاز می‌شود. سریال ترکی داستان یک پری بعد از اتمام پخش سریال مستاجر بی نقص روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Alina Boz, Taro Emir Tekin, Nazan Kesal, Hazal Filiz Küçükköse, Müfit Kayacan, Mustafa Mert Koç, Tülin Ece, Baran Bölükbaşı, Kadir Çermik, Bilgi Aydoğmuş, Okan Urun, Şener Savaş, Canan Atalay, Ali Aksöz, Merve Oflaz.

بیگه از اونور گلگی میکنه و میگه چرا با ملیس به اونجا رفته بوده و با هم دیگه عکس گرفتن همه جا عکسشون پر شده اونور با کلافگی میگه حرف های مردم برام اصلا مهم نیست که کی چی میخواد بگه کی چی فکر میکنه اما اگه این تو رو اذیت میکنه من دیگه نمیتونم کاری بکنم بیگه از ترس اینکه اونور را از دست نده قبول میکنه و او را در آغوش می گیرد. ظفر به یک بار رفته بعد از چند دقیقه اونور هم به آن جا میره دستیارش بهش پیام میده و میگه انگاری مشکل عکس ها حل شده و کار نسلیهان بوده اونور قبول میکنه و از دست نسلیهان عصبانی میشه. زینب به هتل برمیگرده مریح بهش میگه چی شد؟ زینب با خوشحالی میگه قرارداد را بستم آنها خوشحال میشن و مریح بهش میگه باید برای جشن گرفتن بیرون بریم سپس بعد از حاضر شدن میگه ظفر یه استوری گذاشته و به یک بار رفته باید بریم اونجا آنها به همراه چند تا بازیگر که نقش دوست های آنها را دارند به آن بار میرن و ملیس از دیدن اونور و ظفر خودش را متعجب نشون میده و سلام میکنه. مریح از زینب میخواد تا بره برایش نوشیدنی بیاره تا به این بهونه نزدیک اونور بشه اونور بابت عکس ها از ملیس عذرخواهی میکنه و میگه عصبی شدم یک لحظه نفهمیدم دارم چی میگم و چیکار می کنم ملیس میگه اشکالی نداره

ظفر پیششون میاد و بهشون میگه می‌خواهیم با دوستام بازی کنیم ازتون میخوام شما دو نفر هم بیاین آنها قبول می‌کنند. بازی به این صورت است که هر کسی یه جمله میگه و هرکس خلافشو تو اون جمع انجام داده باشه باید یه پیک نوشیدنی بخوره یکی از پسرهای اون جمع برمیگرده میگه من تو این جمع به هیچکی دروغ نگفتم زینب که دروغ گفته همان موقع یه پیک میخوره اونور بهش نگاه می کنه. بعد از تمام شدن بازی اونور که حسابی نوشیدنی خورده و رو پاهاش نمیتونه خوب وایسه کنار کانتر میره و به ملیس میگه چرا اون پیکو خوردی؟ ملیس میگه آدم‌ها وقتی تازه با یک سری از آدم های دیگه آشنا میشن همیشه صد خودشونو نشون نمیدن همیشه همه یه نقاب دارن که خود واقعیشونو نشون نمیدن به نظر من همین یعنی دروغ اونور تو فکر فرو میره و ازش میپرسه تا حالا پیش چه کسی خود واقعیتو نشون دادی؟ زینب میگه تا حالا اون شخص را پیدا نکردم در نتیجه هیچکس اونور که نمیتونه رو پای خودش وایسه ملیس نگهش میداره و به مریح اشاره میکنه تا بره ملیس به اونور کمک می کند تا به خانه اش ببرتش. ملیس اونور را به خانه مجردیش میبرد. اونور ازش تشکر میکنه که بهش کمک کرده آنها وقتی می نشینند اونور یک لحظه به زینب نزدیک می شود و قصد دارد او را ببوسد اما خودش را عقب میکشد و میگه من برم قهوه درست کنم تا حالتو یه خورده جا بیاره برات خوبه. فردای آن روز هاریکا به نسلیهان میگه تو قرار بود درباره بیگه تحقیق کنی و سوژه گیر بیاری چی شد؟

نسلیهان بعد از کمی بحث کردن بهش میگه تو هم رابطه خیلی خوبی با ملیس داری ماجرا چیه؟ او میگه به نظر من ملیس دختر خیلی خوبیه و مناسب ظفر هستش و قصد دارم آنها را با همدیگه آشنا کنم تا رابطه ای را شروع کنند شب می خوام یه مهمونی بگیرم و ملیس را هم دعوت کنم سپس از نسلیهان میخواد تا ظفر را به خانه بیاورد. پدر زینب کم کم نگران زینب می شود و به طرف خانه ای می رود که آنجا پرستاری می کرد صاحب خانه بهش میگه زینب از روز تولدش رفت و دیگه نیومد و ازش هیچ خبری ندارند ولی تا آنجایی که میدونم یک دوست پسر داشت به نام آلپ قرار بود اون روز پیش اون بره پدرش با کلافگی از آن جا میره به طرف خانه آلپ. سوآت به آلپ زنگ میزنه و میگه امروز یه مهمونی خونه حمید هستش خواستم بپرسم هنوز دنبال کار هستی؟ امشب نیرو میخوایم! آلپ خوشحال میشه و لبخند میزنه. وقتی پدر زینب به آنجا می رسه ازش سراغ دخترش را می گیرد و بهش میگن خودم ازش خبری ندارم پیداش کردی به من خبر بده کارش دارم پدر زینب عصبی میشه و با او درگیر میشود آلپ به زور خودش را از زیر دستش نجات میده و فرار میکند....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

نوشته خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی داستان یک پری + تصویر اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 2 فروردين 1402 ساعت: 1:10