به گزارش خبرنگار ایمنا طی یادداشتی که سیدمحمدالحسینی، دکترای جامعهشناسی فرهنگی در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است:
«تردیدی در اهمیت کتاب نیست، همه کتاب را مهم میدانند اما پرسش مهم در ارتباط با کتاب و مطالعه این است که رابطهی دیالکتیکی شهروندان و کتاب چگونه است؟ یعنی کتاب شهروند را میسازد یا شهروند کتاب را؟ دیالکتیک رابطه دو پدیده است که به روایت هگل میتوانند یکدیگر را کامل کنند و یا از یکدیگر قهر کنند، باید دید شهروندان چقدر دغدغه کتاب دارند؟ آیا این دغدغه ناشی از نیاز علمی و دغدغههای زندگی شهر نشینی است؟ آیا مرجعیت کتاب یعنی پاسخ گویی به نیازها در محیط شهری تجربه شده است؟ فضاهای معرفی و عرضه کتاب چگونه است؟ به طور طبیعی انسان موجودی نیازمند است و در جهت تأمین منافع و نیازهایش محتاج مناسبات اجتماعی و روابط متقابل و نهادها و مؤسسات دیگر است، پیچیدگی زندگی شهری و دغدغههای مختلف مسائل زیادی را برای شهروندان به وجود میآورد برای پاسخ گویی به این دغدغهها شهروندان میتوانند به تجربیات یکدیگر مراجعه کنند، کتاب و کتاب خوانها بیشتر از دیگران با تقابل انسان با مسائل مختلف آشنا هستند و روایتها از این مقابله در دل خود دارند، به طور قطع وجود بستر عرضه کتاب متناسب با نیازهای جامعه میتواند در بهبود عمل کردهای شهروندی مؤثر باشد. یکی از مواردی که اغلب مورد غفلت واقع شده است این است که هر گاه از کتاب صحبت میکنیم در ذهن تصویر برگههایی که در یک مجلد جمع شدهاند شکل میگیرد اما از کتاب خانههای انسانی غافلیم؛ کتاب خانههای انسانی به مجموعهای از انسانها میگویند که تجربه زیسته و دغدغه مشترکی دارند ودر سایه یک محفل گفتگو و با وجود یک تسهیلگر که میتواند دغدغه آنها را به شکل مدل یا مفاهیمی مشخص کشف نمایند از آگاهی لذت ببرند، این کتاب خانهها در مناسبات شهرهای توسعه یافته بسیار تجربه شده است و زمینه ارتقای کیفی انتخاب و مطالعه کتاب را نیز فراهم میکند.
به طور قطع شهروندی و کتاب را نمیتوان از هم جدا کرد و در صورتی که جدا شود بسیار سخت میتوان آنها را آشتی داد، باید زحمت کشید و تسهیلگری کرد، با ابلاغ و نامههای دولتی اتفاقی نمیافتد.
بر اساس آماری که در پژوهشها آمده است حدود ۴۰ درصد والدین برای فرزندان خود کتاب نمیخوانند و تقریباً همین میزان هم به صورت منظم کتاب نمیخوانند، اما کمی بیش از ۲۰ درصد والدین اذعان داشتهاند که به صورت منظم برای فرزندانشان کتاب میخوانند، این فرهنگ تا حد زیادی وابسته به خانوادهها نیز هست، پدر و مادر کتاب خوان فرزندان کتاب خوانی تربیت میکنند، مطالعه و کتاب خواندن باید برنامه اصلی روزانه شود و و به یک عادت تبدیل شود، عادتی که عادتهای ناروا را میشکند و قدرت تبیین و تحلیل آدمها را افزایش میدهد این مهم در جوامع امروز نیازمندی هم افزایی بسیاری از نهادهای فرهنگی با آموزش و پرورش است.
نقش و جایگاه کودکان در این راستا را نباید فراموش کرد، کودکی از نظر من به سنینی گفته میشود که فرد کمتر مهارتهای شهر نشینی را دارا ست و از این منظر بیشتر پدیدهای فرهنگی است تا فیزیولوژیکی، بنابراین کودکان نیازمند دانستن و انجام دادن هستند، کتاب، والدین و آموزش و پرورش این شکاف یعنی ضعف مهارتهای شهرنشینی را پوشش میدهد، باید در این راستا دقت کرد تا این شکاف در عمل گستردهتر نشود، چون کودکان تجربه زیسته بزرگتر ها را ندارند در بیشتر مواقع در فرایند آموزش حس میکنند که این آموزهها قرار نیست راهبردی برای حل مشکلات باشد و این فرایند فاقد تجربه است، کتاب به ویژه رمان میتواند به شدت مفید باشد که متأسفانه از نقش آن غفلت کردهایم و سطح درک عمومی جامعه نسبت به آن ضعیف است. رمان پیوند دهنده تجربیات زیسته با معرفت شناسی است، اگر در مدرسه و دانشگاه با کتب درسی و دانش روبرو هستیم، رمانها میتوانند بینش دهند، بینش یعنی میدانیم آنچه آموخته ایم چگونه و در کجا میتواند به ما کمک کند، یعنی نوعی کارکردی آموزش. چقدر به کودک مجال تصرف به دنیای خود و دیگران و معلوماتش را میدهیم؟ کتاب دنیایی است که میتواند این مجال را ایجاد کند و لذت یادگیری و تجربه را در جهت ساخت معنا به او عطا کند، یادگیری مقصد نیست، سفری است که مرکب آن کتاب است و توشه راه را برای انسان فراهم میکند.»
تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 145 تاريخ : سه شنبه 24 آبان 1401 ساعت: 7:15