خلاصه داستان قسمت پانزدهم سریال بی گناه

ساخت وبلاگ

قسمت <a href='/last-search/?q=پانزدهم'>پانزدهم</a> <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> بی گناه

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت پانزدهم سریال بی گناه از نظرتان می گذرد. در این سریال عاشقانه و رازآلود؛ شاهد رفت و برگشت هایی به تاریخ و دهه 60 هستیم و این یکی از جذابیت های داستانی سریال است.

قسمت پانزدهم سریال بی گناه

گذشته

رشید برگشته که جنازه بهرام را روی زمین می بیند و شروع به تکون دادن او می کند و با فهمیدن این که او مرده میگه بهرام من گه خوردم بیدار شو و گریه می کند، ولی کار از کار گذشته و دیگه فایده نداره.

حال

منفرد از زندان آزاد شده و استاد هم همان جا منتظرش است، بهش علامت میده تا سوار ماشین بشه و منفرد هم به سمتش میره و ازش تشکر می کند که استاد میگه به خاطر کسی که خیلی خاطرت براش عزیزه الان بیرونی و منفرد هم میگه پشیمون نمیشید پیداشون می کنم و می رود. 

جانا به دنبال منفرد رفته و استاد هم آن ها را با هم می بیند، جانا و منفرد با هم حرف می زنند و جانا او را به خانه می برد و برای عصر با هم قرار می گذارند، منفرد هم موقع پیاده شدن بهش میگه می خوام با مامانت صحبت کنم که جانا میگه یکم صبر کن تا شرایط من و مامان درست شه و میره.

کیانا و سینا با هم حرف می زنند و کیانا میگه اگر کاسکت پروموتش کنه که سینا تایید می کنه و میگه حتما بهش بگو که او میگه به نظرم چون بهش گفتم می خوام برم دیدن سینا دیگه جوابمو نمیده ولی سینا اصرار می کنه تا بهش پیام بده و در اصل کاسکت خود سیناس که کیانا حسابی شوکه میشه. 

راننده ی بهمن به دنبال فروغ رفته تا او را به محل قرارش با من ببرد.

مهتاب در گالری به اتاق استاد رفته و قصد استعفا داره که استاد نمی پذیره و میگه بهت این اجازه رو نمیدم، از قضا این حرف ها از گوش مامان ابریشم هم پنهان نمی ماند.

فروغ به یک کافه که محل قرارش با بهمن است، رفته و بهمن هم کمی بعد میره داخل و بعد از کمی گپ زدن و یادآروی گذشته میرن سراغ حرفای جدیشون که جانا از راه می رسه و با دیدن این که مادرشم اون جاس شوکه میشه ولی با اکراه به کنار اونا میشینه.

بهمن شروع به صحبت می کنه و میگه من رضایت شما برام مهمه و هر تصمیمی که بخوایم بگیریم باید توام راضی باشی که جانا از جاش بلند میشه و رو به مادرش میگه شما می تونی با هر کسی که می خوای ازدواج کنی ولی نه این آقا و از کافه بیرون می رود.

نورا با قاب نقاشی که از یلدا کشیده به همراه استاد کثرتی به اون جا میره و کمی بعد یلدا متوجه میشه که شادی هم به اون جا رفته و بهم می ریزه که استاد کثرتی پیشش میره و کمی درباره کار توی کافه و مجله با هم حرف می زنند.

سهراب هم چنان ژینا و خواهرش را در بیمارستان زیر نظر داره و با منفرد هم دربارش حرف می زنه و ژینا هم از صدای زنگ موبایل سهراب شک کرده و تو فکر است.

مهتاب برای خونشون مهندس برده تا آن جا رو بسازند و بفروشند که ناهید باهاش مخالفت می کنه ولی او میگه من سهمم از این زندگی رو می خوام و دیگه هم پیش فرشباف کار نمی کنم.

منفرد به بیمارستان رفته و اون جا کمک سهراب تا بتونند آدرسی از ژینا پیدا کنند که متاسفانه قبل از رفتن او، ژینا مرخص شده و دوباره گمش کردند که خیلی زیاد این موضوع سهراب را عصبی می کند.  

جانا به گالری رفته و ماجرای قرار و ازدواج مادرش و بهمن را برای مامان ابریشم و استاد تعریف می کنه و رو به استاد میگه شما به من قول داده بودین و در آخر به استاد هم تاکید می کنه هر کسی به جز بهمن و از گالری بیرون میره که ابریشم میگه این مشکل منه و خودم باید این بار کاری بکنم و به دنبال جانا می رود.

نوشته خلاصه داستان قسمت پانزدهم سریال بی گناه اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 22 دی 1401 ساعت: 13:52