خلاصه داستان قسمت سیزدهم سریال بی گناه

ساخت وبلاگ

قسمت <a href='/last-search/?q=سیزدهم'>سیزدهم</a> <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> بی گناه

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت سیزدهم سریال بی گناه از نظرتان می گذرد. در این سریال عاشقانه و رازآلود؛ شاهد رفت و برگشت هایی به تاریخ و دهه 60 هستیم و این یکی از جذابیت های داستانی سریال است.

قسمت سیزدهم سریال بی گناه

گذشته
مهتاب وسایلش را جمع کرده و همراه مادرش در حال رفتن به فرودگاه هستند که دوباره فروغ را پشت در می بینند و ناهید خانم با بد خلقی با او برخورد می کند و به فروغ میگه بره پی زندگیشو دیگه فکر بهمن و از سرش بیرون کنه.
استاد تو خودش است که مهتاب به داخل اتاقش میره و با دیدن حال گرفتش میگه سارینا پیش منه و نیاز به نگرانی نیست که استاد جا می خوره و بعد جلو میره و ازش درباره شوهرش و علت جدا شدنش سوال می پرسه که موقع جواب دادن سهراب و منفرد از راه می رسند و حرف آن ها نیمه تمام می ماند.
پلیس ها قصد بردن منفرد را دارند که سهراب با پدرش حرف می زنه و میگه من همه شکم به خانم جودکیه که استاد ناراحت میشه و در آخر پلیس ها منفرد را با خودشون می برند و کاری هم از دست سهراب برنمیاد.
سهراب بعد از بردن منفرد به سمت استاد میره و به او میگه ممکنه این پسر چند صباح دیگه بشه دامادتون و خودتون باید جواب جانا را بدین.
کیانا تو بیمارستان در حال گریه کردن است، یلدا هم به کنارش میره و از حال کیانا می فهمه که چقدر او ناراحته و سینا را دوست دارد.

استاد به خانه فروغ رفته و در می زنه که همون موقع فروغ از خونه بیرون می زنه و استاد او را می بیند، استاد سراغ جانا را ازش می گیره و قضیه رابطه اش با منفرد را به فروغ میگه که او جا می خوره ولی بازم ازش می خواد اجازه بده اول خودش با دخترش حرف بزنه و میره تا به قرارش برسه.
استاد، فروغ را دنبال کرده و گمون می کنه او با بهمن قرار داره که مهتاب به داخل کافه میره.
فروغ از مهتاب می پرسه چرا باهام این کار و کردی که او میگه من مجبور بودم چیزی نگم و بعد هم از اتفاقاتی که توی اون سال ها افتاده می گوید.
استاد همچنان دم در است که بهمن سوار ماشینش میشه و شروع به صحبت کردن با او می کند و میگه من همیشه می دونستم تو از من متنفری و الان خوشحالم که فروغ همه چیز و می فهمه و میره.
بعد از تموم شدن قرارشون، بهمن سوار ماشین فروغ میشه و با هم شروع به صحبت می کنند و فروغ میگه جانا مهم ترین آدم زندگیه منه و بهمن هم میگه منم دختر فروغ و دوست دارم و بعد هم ازش خواهش می کنه تا او را به خونه جلیل برساند.
فروغ بعد از رساندن بهمن به او میگه که چند وقتی مهلت بده بهش تا خودش و جانا و بقیه رو آروم کنه، بهمن بهش میگه اگر جوابت نه عه من همین امشب بر می گردم که او میگه بهتره هممون صبر کنیم وتاکید می کنه برای بلیط گرفتن عجله نکنه و سریعا میره.
کیانا هم چنان تو بیمارستان است و خانواده سینا هم بالا سرش هستند، عطا به سمت کیانا میره و بعد از کمی صحبت به او محبت می کنه و او را به خونه می فرسته و میگه به سینا می گم که تا الان بودی.
پروین به سمت عطا میره و شروع به بحث با او می کنه که عطا میگه بچه داری سخته و حس می کنم از اولم بودن ما کنار هم اشتباه بود و می رود.
سارینا با یک جعبه شیرینی به خونه رفته و اهل خانواده را صدا می کند که هیچ کس جوابشو نمیده و او به مهتاب زنگ می زنه و میگه هیچ کدوم خونه نیستند و توی خودش میره.
مهتاب پیشنهاد میده که بهشون زنگ بزنه ولی میگه می خوام یهو بیان ببیننم و سوپرایز شن، بعد هم همون جا روی مبل می خوابه.
استاد به خونه منوچهر رفته تا جانا را ببیند و به سرعت میره سر اصل مطلب و قضیه رابطه اش با منفرد را می پرسه و قضیه دزدی انباری را میگه که جانا میگه من می شناسمش و مطمئنم کار او نیست، ضمانت می کنه که رشید میگه فردا رضایت میدم تا بیاد بیرون.
جانا از بهمن حرف می زنه و میگه من درک می کنم که مامانم حق زندگی داره ولی نه با بهمن، او باعث مرگ پدرم شده و استاد قول میده هیچ وقت این اجازه رو نده.

نوشته خلاصه داستان قسمت سیزدهم سریال بی گناه اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 22 دی 1401 ساعت: 13:52