خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> ۲۱ <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=ترکی'>ترکی</a> <a href='/'/last-search/?q=داستان'>داستان</a>'>داستان</a> یک پری

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال های ترکی خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی داستان یک پری را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. این سریال جذاب درام در رابطه با دختری است که قصد دارد زندگی‌اش را به طریقی نادرست تغییر دهد. هنگام ارتکاب جرم نیز تصادف شدیدی کرده و ماجرا آغاز می‌شود. سریال ترکی داستان یک پری بعد از اتمام پخش سریال مستاجر بی نقص روزهای فرد ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم تیوی و یک ساعت بعد از شبکه جم تیوی پلاس پخش می شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Alina Boz, Taro Emir Tekin, Nazan Kesal, Hazal Filiz Küçükköse, Müfit Kayacan, Mustafa Mert Koç, Tülin Ece, Baran Bölükbaşı, Kadir Çermik, Bilgi Aydoğmuş, Okan Urun, Şener Savaş, Canan Atalay, Ali Aksöz, Merve Oflaz.

زینب با دیدن مریح جا میخوره ولی وقتی اسم اون زن را میشنوه نظرش عوض میشه. اون زن که کلیجی ست ازش میخواد تا کمی باهمدیگه حرف بزنن اما زینب مخالفت میکنه ولی صمد پدرش ازش دعوت میکنه تا به داخل خانه برن و باهمدیگه حرف بزنن زینب تو رودربایسی میمونه و تعارف میکنه به داخل. تو خانه کونیالی ها همه به شدت عصبانی هستن و دنبال ظفر میگردن اونور از پدرش میخواد تا کمی آروم بشه تا اتفاقی واسش نیوفته. کلیجی وقتی به داخل میره به زینب میگه من درباره ات هم تحقیق کردم هم مریح یه اطلاعاتی بهم داد سپس ازشون میخواد تا آنهارو تنها بزارن تکه حرف بزنن. صمد میره و پایین راه پله فالگوش می ایستد، او به زینب میگه ما جفتمون یه هدف مشترک داریم اونم آشتی کردن با کوکسال ها و بهش پیشنهاد میده تا باهمدیگه همکاری کنن و با کوکسال ها آشتی کنن زینب میگه چیزی که من شنیده بودم انگاری خیلی باهمدیگه کارد و پنیرین! از دشمن های قدیمی همدیگه هستین! کلیجی میگه این مربوط میشه به پدرم رابطه شون باهمدیگه خوب نبود اما من دوست دارم باهاشون کار کنم زینب قبول نمیکنه که او بهش میگه کارت منو داشته باش اگه نظرت عوض شد بهم خبر بده زینب میگه فکر نکنم بهش احتیاجی پیدا کنم کلیجی میگه مریح شماره منو داره نظرتون عوض شد بهم خبر بده و میره. جو خونه کوکسال ها حسابی متشنج شده و نمیدونن باید چیکار کنن. نسلیهان یه خبر به دستش میرسه که قراره طلبکاران بیان جلوی در خونه و میگه من برم ببینم چیکار میتونم بکنم اونور هم میگه من برم امنیتو بالا ببرم حمید هم با فردی میرن تو تراس تا تماس بگیرن ببینن چه کاری میتونن بکنن. مریح با زینب حرف میزنه تا ببینه میتونه اونو راضی کنه یا نه اما زینب میگه من اگه باهاش همکاری کنم اگه یخورده امیدی باشه تا اونور منو ببخشه دیگه همونم نابود میشه!

مریح میگه ولی به این فکر کن که اگه تو باعث صلحشون بشی چی میشه! زینب میگه نه نمیتونم همچین ریسکی بکنم! بعد از کمی حرف زدن آنها آلپ به مریح زنگ میرنه و میگه بره به رستوران امید کارش دارن مریح از زینب خداحافظی میکنه و میره. بعد از رفتن اون اونور میخواد به دستیارش زنگ بزنه که اشتباهی به زینب زنگ میزنه زینب باهاش حرف میزنه که اونور میگه من میخواستم به دستیارم زنگ بزنم اشتباهی گرفتم زینب میگه من چند وقت بود میخواستم بهت زنگ بزنم ولی جرأت نداشتم سپس میخواد قطع کنه که اونور میگه قطع نکن و باهاش قرار میزاره تا ببینتش. نسلیهان به حمید پدرش میگه فوآد الان اینجاست تو این چیزا وارده میخواین بگم بیاد اینجا شاید کمکی از دستش بربیاد! هاریکا مخالفت میکنه اما حمید میگه بگو بیاد. فوآد باهاشون آشنا میشه و میگه من درباره این طغرل تحقیق کردم انگاری رفته بلاروس تا از اونجا بره اسکاتلند حمید میگه منطقه کلیجی هاست شاید اونا تو این ماجرا دست دارن! سپس درباره این موضوع حرف میزنن. مریح به رستوران امید میره و بهش میگن که برای کمک به رستورانش ازش کمک خواستن چون راهکارهای خوبی داره و میدونه باید چیکار کنه تا رستوران از این وضعیت خارج بشه مریح اول مخالفت میکنه اما بعد قبول میکنه تا بهشون کمک کنه. زینب سر قرار با اونور میره او با دیدن میگه نمیدونم چرا اومدم اینجا نمیدونم چیکار داشتم نمیخواستم ببینمت ولی نمیدونم چرا اومدم سپس شروع میکنه به سرزنش کردن خودش زینب سعی میکنه واسش ماجرارو تعریف کنه و میگه که خودشم با خواستگاری کردن ظفر شوکه شده بود و فقط دلیل قبول کردنش این بود که تو تمام مدتی که تو عمرش داشته میجنگیده تا خودشو ثابت کنه یکی پیدا شد گفت بیا چهره واقعی همو باهمدیگه کشف کنیم و بشناسیم!

اونور بازم حرفاش تاثیر خاصی روش نداشت سپس از همدیگه جدا میشن. تو رستوران مریح به آلپ میگه باید از اینفلوئنسرهای اینستاگرام که بازدهی خوبی داره تبلیغشون استفاده کنن آلپ میگه امید خانم از این چیزا زیاد خوشش نمیاد مریح میگه کارو به من بسپارین میدونم باید چیکار کنم تا کلاس کاری رستوران پایین نیاد! زینب به اونجا میاد و مریح ازش میپرسه چیشد؟ او میگه هیچی همش داست خودشو سرزنش میکرد که نمیدونه خودشم چی میخواد و سردرگمه و نمیتونه منو ببخشه! مریح میگه بزار عصبانیتش بخوابه درست میشه زینب میگه اگه خوابید ولی خشمش برنده شد چی؟ مریح میگه کاری نمیشه کرد دیگه! آنها شروع میکنن به درست کردن رستوران چون اونور جلسه اش را اونجا گذاشته. فیلم بردن ظفر به کلانتری تو فضای مجازی پخش میشه که هاریکا با دیدنش حالش بد میشه و رو مبل میوفته حمید ازش میخواد خودشو کنترل کنه و اوضاع را خراب‌تر نکنه سپس به نسلیهان و فوآد میگه تا از اونجا برن هاریکا حسابی کلافه و عصبیه. وقتی اونور میاد زینب بهش میگه آلپ از مریح کمک خواسته بود و وقتی اومدم اینجا به خاطر زمان کوتاه ازم خواست تا کمک کنم سپس ازش میخواد تا درباره آلپ چیزی به امید نگه چون فقط به خاطر اون بوده که دروغ گفته و تو اون بازی راه پیدا کرده بوده اونور میگه توقع نداری که بزارم خواهرمو بازی بده! زینب میگه بازی نمیده بلکه داره کمکش میکنه! سپس بعد از تمام شدن جلسه و رفتن مهمون های اونور، امید با اونور حرف میرنه و میگه بابا میگه احتمال داره از زرف کلیجی ها باشه من اگه بحث بابا نبود باهاشون حرف میزدم سپس از اونجا میره که مریح به زینب پیشنهاد میده ت اون با رئیس کلیجی ها فیگن خانم حرف بزنه اگه بتونه کاری کنه خیلی خوب میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی داستان یک پری + تصویر

نوشته خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال ترکی داستان یک پری + تصویر اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 10 ارديبهشت 1402 ساعت: 17:13