داستان کامل قسمت ۱۹ سریال آتش سرد از شبکه دو

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> نوزدهم <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=آتش'>آتش</a> <a href='/last-search/?q=سرد'>سرد</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت نوزدهم سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید.

قسمت نوزدهم سریال آتش سرد

مش رجب و خانومش به گلخونه رفته اند، همسر مش رجب حسابی از گلخونه و صفاش خوشش اومده، آقا طهماسب هم براشون چای بردهو کنارشون می نشیند و کمی حرف می زند

همسر آقا رجب برای دیدن گل ها به ته باغ رفته است، مش رجب هم از طهماسب برای این که کلی بهشون احترام گذاشته تشکر میکند

پویا برای تحویل دادن سوییچ خانم مظاهری به شرکتش رفته ولی او نیست، پویا هم آن را به منشیش پس میده و دست از پا دراز تر برمی گرده

منیره و محسن به بیمارستان رفته اند، منیره پیش رویا می نشیند و محسن هم پیش دکتر بابک رفته تا جویای احوالش بشه که دکتر میگههم نشونه خوبیه، هم نشونه بد

طهماسب با مش رجب حرف می زند و درباره دیر ازدواج کردنش سوال می پرسه که او میگه وقتی جوون بودم عاشق یه دختر خانمیشدم، دست دست کردم، اونم چون باباش نظامی بود، از اون جا رفتن و منم دیگه ندیدمش که ندیدمش

آزاد و اسرا دنبال خونه می گردند اما با پولی که آن ها دارند، چیزی پیدا نمی کنند و اسرا با اصرار میگه که بریم وسط شهر بگردیم، منمبرام مهم نیست کجا باهات زندگی کنم و او را راضی می کند

مش رجب و آیناز خانم

اسرا و آزاد به در یک خانه رفته اند که دل آزاد به داخل رفتن نیست ولی او میگه که پول ما به همین جا می رسه فعلا و با هم به داخل میروند

آزاد زیاد خوشش نیومده ولی اسرا میگه من دوستش دارم و کلی درباره تعمیرش حرف می زنه که او هم قبول می کنه و صاحب خونشونمبارکا میگه و خوش حال میشه

محسن تو اتاقش در گلخونه خوابش برده، احمد هم کنارش نشسته و چیزی نمیگه، کمی بعد محسن از خواب بیدار میشه که احمد و اونجا می بینه و جا می خوره

آن ها با هم شروع به صحبت می کنند و احمد خیالش و راحت می کنه که اسمی از امیر توی پرونده نیست، ولی حال محسن برای چیزدیگری خراب است و از این که سعید بهش گفته تو خار و تو چشم دیگران می بینی ولی تیر تو چشم خودشو نمی بینی، بهش فشار اومدهو تاکید داره که اگر یه ذره از حق فربد تو دستش باشه پرونده امیر و هم کنار پرونده سعید به جریان می اندازه

اسرا و آزاد در حال رفتن به خانه پدری اسرا برای مراسم مادر زن سلام هستند

طهماسب به گل ها آب میده که امیر از راه می رسه و او چون حواسش نیست می ترسه، امیر کمی باهاش حرف می زنه و به اتاق پدرشمیره تا باهاش حرف بزنه ولی محسن با دیدنش رو ازش می گیره و میره

امیر بابا گویان به دنبال محسن میره و ازش عذرخواهی می کنه تا سر حرف را باهاش باز کند

امیر میگه من می خوام جبران کنم و وقتی آقا سعید تو رستوران او حرفارو زد می خواستم بمیرم و الان توبه کردم و دنبال جبرانم و خممیشه تا دست پدرشو ببوسه که او اجازه نمیده و بغلش می کنه طهماسب هم با یه سینی چای به سمتشون میره

سیما خانم به اسرا زنگ زده و با او کلی حرف می زنه، اسرا هم بش میگه که خونه پیدا کردن و بعد از کلی قربون صدقه رفتن، تلفن راقطع می کنه

بلافاصله سعید از راه می رسه که او بش میگه از دیشب تا حالا کجا بوده ولی سعید جواب سر بالا میده و به اتاق می رود

سیما به کنار سعید رفته و به او میگه که کلید خونه رو بده و به خاطر کاری که کرده باهاش دعوا می کنه ولی سعید خودخواهانه حرف میزنه و او را حرصی تر می کنه

منیره خانم حسابی از اسرا و آزاد پذیرایی می کنه و با رسیدن محسن به استقبالش میره و میگه که اسرا و آزاد اومدن این جا، او همکلی خوشحال میشه و ذوق می کنه

حاج احمد به محسن زنگ زده و اطلاعاتی درباره پرونده بهش میده و میگه اسم داماد سعید هم تو لیست اختلاس گر ها هست و الانمفراریه

خانم مظاهری به پویا زنگ زده و او را به خاطر این که گل تو ماشینش گذاشته، حسابی سرزنش می کنه و با جدیت میگه دیگه تکرارشنکنه، پویا هم با پرویی فقط چشمی میگه و تلفن را قطع می کند

امیر تنها در حیاط نشسته که پدرش کنارش میره و حالش را می پرسد، امیر ناراحت میگه شما هنوز از من ناراحتید، اتفاقی که نباید،افتادهاز طرفی دیگر هم اسرا و مادرش میز شام را چیده اند و آن دو با هم به سر میز می روند

محسن کمی با آزاد درباره کار و بارش و اوضاع حرف می زنه، آزاد هم میگه که می خواد بره دنبال کار تو رشته تحصیلی خودش

دکتر بابک آب پاکی را روی دست رویا ریخته و میگه باید ظرف چند ساعت آینده، تصمیم درستی درباره همسرتون بگیرید و می رود، رویاهم فقط با صدای بلند بابک را صدا می کند و به اتاقش می رود

آذر با برادر شوهرش درباره وضعیت حرف می زنه تا پولی جور کنه و سهم میلاد را بگیره تا یه جوری بتونه جواب طلبکار ها را بده، بعد ازمدتی برادر شوهر آذر می رود و با کسی تماس می گیره و عین حرف های زده شده تعریف می کنه و میشه حدس زد که شخص پشت خطمیلاده

آزاد و اسرا به خانه ای که گرفته اند، رفتند و دو تایی شروع به انجام کار های خونه می کنند و بعد از تموم شدن، کنار هم می شینند تاغدا بخورند و کلی از خونه خوششون اومده

نوشته داستان کامل قسمت ۱۹ سریال آتش سرد از شبکه دو اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس...
ما را در سایت تبریک سال ۱۴۰۰ + اس ام اس، متن و عکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد جواد عظیم بازدید : 201 تاريخ : پنجشنبه 5 آبان 1401 ساعت: 21:21