معرفی کتاب راهنمای به آتش کشیدن خانه نویسندگانکتابی پرفروش از براک کلارک که همه چیز دارد: طنز پوچ و سیاه، داستان کارآگاهی و معمایی،زندگینامه و داستانی دربارهی کتابها! کتاب راهنمای به آتش کشیدن خانه نویسندگان داستان شخصی به نام سام پولسیفر است که کاملاً تصادفی خانهی امیلی دیکنسون را به آتش میکشد و دو نفر را ناخواسته میکشد. او پس از آزادی از زندان، زندگی جدیدی را شروع میکند؛ اما خبر آتش گرفتن خانهی نویسندگان در نیوانگلند، سام را در مظان اتهام قرار میدهد. سام که بیتقصیر است، حالا باید خودش آتشافروز واقعی را بیابد. دربارهی کتاب راهنمای به آتش کشیدن خانه نویسندگان راوی کتاب راهنمای به آتش کشیدن خانه نویسندگان (An Arsonist's Guide to Writers' Homes in New England) خیلی تصادفی خانهی امیلی دیکنسون را به آتش میکشد و میراث بزرگ فرهنگی شهر ماساچوست را نابود میکند. اما او بهخاطر چنین جرمی به زندان نمیافتد؛ بلکه در جریان این آتشسوزی دو شهروند را نادانسته به قتل میرساند! نام او سام پولسیفر (Sam Pulsifer) است؛ ترکیبی از یک فرد ترسو (pusillanimous) و شیطانصفت (Lucifer). او به ده سال زندان محکوم میشود و پس از آزاد شدن از زندان، دوباره جریان سوزاندن خانههای نویسندگان به راه میافتد. اما اینبار دیگر سام هیچ تقصیری ندارد. واقعاً هیچ تقصیری! سام هیچوقت قصد نداشت که به یک آتشافروز تبدیل شود. اما به آتش کشیدن خانهی دیکنسون، نامههای عجیبی را به سوی او روانه کرد. از یک سو طرفداران ادبی که خشم خود را در نامههایشان نشان میدادند و از دیگر سو دیوانههایی که از او خواسته بودند خانههای نویسندگان بیشتری را به آتش بکشد. حتی فردی میخواهد خانهی رالف والدو امرسون را به آتش ب, ...ادامه مطلب
دیمیتری پسکوف سخنگوی کاخ کرملین در پاسخ به سوالات روزنامهنگاران پیرامون درگیری اسرائیل و فلسطین گفت: بایستی در غزه آتشبس انسانی موقت اعلام شود.پسکوف ضمن اشاره به اینکه عملیات نظامی ارتش اسرائیل ادامه دارد اعلام کرد: اعلام آتشبس انسانی موقت در غزه در این شرایط و برآورد نیازهای انسانی مردم غزه برای ما بسیار مهم است. البته فراهم شدن امکان ترک غزه برای شهروندان روسیه نیز از نظر ما حائز اهمیت است. دیپلماتهای ما برای این کار تلاش میکنند. اوضاع بسیار متشنج و از نظر انسانی فاجعهبار است.دیمیتری پسکوف در پاسخ به سوال روزنامهنگاری مبنی بر اینکه آیا ولادیمیر پوتین رئیس دولت روسیه در صدد رایزنی با رهبران کشورهای منطقه است یا خیر؟ گفت: این رایزنیها هر روز در سطح کاری ادامه داشته و برنامهای برای رایزنیهای در سطح عالی مد نظر ندارد.پسکوف ضمن یادآوری ارسال کمکهای بشردوستانه از سوی روسیه به منطقه درگیری افزود: به فعالیتها در این راستا ادامه میدهیم. بخوانید, ...ادامه مطلب
کتاب صوتی طوفان شمشیرها (مجموعه نغمه آتش و یخ) جلد سوم از این مجموعهی پرمخاطب و جذاب است که روایتگر رقابت و جدالِ پادشاهان و اشراف برای حفظ قدرت در قلمروی خیالی وستروس است. انتشار این کتاب باعث شد تا نام نویسندهی آن، جرج آر. آر. مارتین به عنوان مؤلف آثار حماسی و کلاسیک مطرح شود و همچنین الهامبخشِ تولید سریالی تلویزیونی شد که توسط میلیونها نفر در سراسر جهان دیده شده و به جوایز متعددی نیز دست یافته است. دربارهی کتاب صوتی طوفان شمشیرها (مجموعه نغمه آتش و یخ) ماجراهای کتاب صوتی طوفان شمشیرها (مجموعه نغمه آتش و یخ) کمی پیش از داستانِ کتاب...>, ...ادامه مطلب
بابک یکتاپرست در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: یک مورد واژگونی خودرو آتشنشانی در اسلامشهر بلوار الغدیر روبروی قائمیه قبل از پمپبنزین امام رضا امروز - چهارشنبه دوازدهم مهرماه - ساعت ۸:۴۹ به اورژانس اعلام شد.وی با اشاره به آمار مصدومان این حادثه افزود: در این حادثه پنج آتشنشان مصدوم شدند و سه آمبولانس برای امدادرسانی به مصدومان به محل حادثه اعزام شد. بخوانید, ...ادامه مطلب
ویدیوی از آتش سوزی یک ساختمان قدیمی در طالقانی مننشر شده است، در ادامه همراه ما بمانید تا به جزئیات آتش سوزی ساختمان قدیمی در طالقانی بپردازیم. امروز یک ساختمان قدیمی در خیابان طالقانی تهران آتش گرفت. هنوز دلیل مشخصی برای این حادثه منتشر نشده است. ویدیو آتش سوزی یک ساختمان قدیمی در طالقانی آتش سوزی ساختمان قدیمی در طالقانی آتش سوزی ساختمان قدیمی در طالقانی بیشتر بخوانید: بازنشر محتوای شبکه های اجتماعی تنها به منظور آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آن الزماً بازتاب دیدگاه رسانه فیگار نیست. بخوانید, ...ادامه مطلب
ارز دیجیتال پرچمدار یک قدم تا بازیابی سطح 23000 دلار فاصله دارد. ارز دیجیتال پیشرو ، بیت کوین ، برای اولین بار از آگوست سال 2021 به بالاتر از مرز 23000 دلار نزدیک شده است. در 24 ساعت گذشته، قیمت بیت کوین بیش از 9 درصد جهش کرده است و یک شبه حدود 2000 دلار به آن افزوده شده است. دادههای جمعآوری کننده دادههای آن چین Santiment نشان میدهد که یکی از دلایل اصلی چنین جهش قیمتی، فعالیت اخیر گروه بزرگی از نهنگهای یک ردیف بالا است. به گفته تحلیلگران این شرکت، این کیف پول ها بین 1000 تا 10000 بیت کوین را در خود جای می دهند. طی دو هفته گذشته، آنها مجموعاً 1.46 میلیارد دلار بیت کوین خریداری کرده اند. یعنی برابر با 64638 سکه. طبق نمودار Santiment، این نهنگها به طور فعال بیت کوین خود را بین فوریه و دسامبر سال گذشته میفروشند. اکنون، طی 15 روز گذشته، آنها خریدهای تهاجمی را از سر گرفتند. رشد سریع بیت کوین مابقی تجارت بازار ارزهای دیجیتال را در حال حاضر به رنگ سبز توضیح می دهد. بخوانید, ...ادامه مطلب
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت 23 سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید. محسن در جایی نشسته است و دوباره سر دردش به سراغش اومده و سرش را می گیرد و گویی به نظر میاد که با عباس حرف می زنه ودرباره رفتن حرف می زنه که عباس میگه تکلیف تو مراقبت از فربد منه و او درست همان لحظه از حالت سجده که انگار از خواب پریده ازجایش بلند می شود… طهماسب در بیمارستان بالای سر بابک است و با او حرف می زند، بعد هم بلافاصله به محسن زنگ می زنه و میگه بابک به هوش آمدهاست و خوشحالی می کند… روز بعد محسن بعد از حرف زدن با منیره میگه می خوام برم بیمارستان بعد هم دیدن علیرضا که منیره میگه منم برای دیدن علیرضا باهاتمیام و او هم بعد از قبول کردن، می رود… بعد از رفتن محسن، مریم، زن علیرضا به کنار منیره خانم میره و منیره خبر به هوش آمدن بابک را به او می دهد… محسن، با امیر تماس گرفته که او میگه من هم چنان دنبال میلادم تا خونه رو پیدا کنم و محسن هم میگه بابک بهوش اومده و توام بهمحض پیدا کردن خونه میلاد، آدرسشو برای من بفرست… محسن بعد از تبریک برای به هوش اومدن بابک و صحبت با دکترش دوباره با محسن تماس می گیره که و خوابش برده و ناراحت از اینکه ماشین پدرام نیست سر جاش می شینه و برای پدرش لوکیشن می فرسته تا او هم به آن جا برود… اسرا در حال رفتن به بیرون است و آزاد را صدا می کند اما او جوابش را نمی دهد و بعد از رفتنش از جاش بلند میشه و از پنجره مسیررفتن او را تماشا می کند… مرد صاحب خونه به در خانه اسرا و آزاد میره و درباره کار با آزاد حرف می زنه و میگه من برات سپردم به جا بری دنبال کار و اگر دلتخواست قبول کن، اگر نخو, ...ادامه مطلب
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت 24 سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید. آزاد از سرکار به خانه برگشته است و سر به سر اسرا می گذارد و به او می گوید انباردار شده که اسرا دلداریش میده و میگه خوبه وکلی هم فرصت داری که کار مرتبط با تحصیلت پیدا کنی… آزاد هم سری تکون میده و به بهونه خستگی از کنار اسرا بلند میشه تا بره دوش بگیره… پویا به سر قرار با خانم مظاهری رفته و عمیقا کافه را نگاه می کند که متوجه حضور آقای سپهران هم میشه و بعد از احوال پرسی پیشخانم مظاهری می رود… پویا صحبت را شروع می کند و می گوید گمون می کردم جای من باید آقا جون میومدن که خانم مظاهری میگه شما به جای خودتون اینجا هستید و او را به خوردن نوشیدنی اش دعوت می کند… رویا با منیره خانم تماس گرفته و می گوید به پاس قدردانی از آقای تاجیک که اولین نفری بودند که حرف های بابک و باور کردند، منم بعداز به هوش اومدن بابک رضایت دادم تا آقا علیرضا زودتر آزاد بشن، منیره هم بعد از کلی تشکر، تلفن را قطع می کند و به سراغ مریممیره و خبر را بهش می دهد… پویا که از شلوغی کافه به ستوه اومده خودش را کلافه نشان میده و رک میگه، خانم مظاهری هم از مقدمه چینی دوری می کنه و مستقیممیره سر اصل مطلب… او به پویا پیشنهاد میده که به جای مفخر براش کار کنه که پویا ناراحت از جاش بلند میشه و میره… آذر به خانه میلاد رفته تا او را ببیند، آوا هم پیش مادربزرگ پدربزرگش شام می خورد که سعید سراغ آذر را می گیرد و با فهمیدن این کهرفته شرکت عصبی میشه و آوا هم با ناراحتی به اتاقش میره… بعد از رفتن آوا، سیما خانم با سعید کمی بحث می کنه که او از جاش بلند میشه تا به , ...ادامه مطلب
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت 25 سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید. علیرضا به همراه خواهر و پدرش به بیمارستان برای عیادت بابک رفته است، اسرا کلی با رویا خوش و بش می کند و محسن هم ب خاطررضایت دادن از او تشکر می کند… بابک حافظه اش را از دست داده و هیچ کس را به خاطر نمی آورد، طهماسب هم حرص می خورد و میگه پس الکی این همه دیشب فکزدم… همه در خانه محسن دور هم جمع شده اند و با هم خوشحالی می کنند، محسن به بهانه حرف زدن با تلفن به حیاط می رود و اسرا هم بهدنبالش میره، کمی با هم درباره زندگی حرف می زنند و اسرا درباره بیماری پدرش باهاش حرف می زنه و گریه کنان میگه باید برید دکترو جراحی بشید که باباش میگه اگر اتفاقی برام بیوفته کارای نصفه و نیمم می مونه و با گریه های اسرا قول میده که به زودی خودش برهدکتر… سعید تلفنی با آقایی حرف می زنه، مرد پشت خط درباره پویا ازش سوال می پرسه و آذر هم یواشکی به حرفاش گوش میده و بعد از تمومشدنش آوا از راه می رسه و به آذر میگه که بابا زنگ زده… آذر برای حرف زدن به اتاقش میره، آوا هم به سمت پدر بزرگش میره تا گوشیشو ازش بگیره و باهاش بازی کنه که او میگه کار دارم آوامیگه بابا به مامان زنگ زده و تا قطع کنه کلی طول می کشه… سعید با استرس پشت در اتاق آذر میره و حرف های او را گوش می دهد و سراسیمه از خانه بیرون می رود و به پویا زنگ می زند، آذرمتعجب از کادرش می پرسه بابا کجا رفت که او میگه طبق معمول حرفی نزد… سعید به خانه پویا رفته و پویا قبل از داخل شدنش، کل خونه را تمیز می کند و او را به داخل دعوت می کند، سعید از او می پرسه کدومالدنگی گفته که میلاد رفته اون ور, ...ادامه مطلب
فرهاد کاوه آهنگران در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با اشاره به وقوع حریق در مغازه اسپرت خودرو، اظهار کرد: ساعت ۴:۲۶ بامداد امروز یک باب مغازه واقع در خیابان رباط اول طعمه حریق شد.وی با اشاره به اعزام آتشنشانان به محل حادثه، ادامه داد: آتشنشانان از دو ایستگاه ۱۶ و دو همراه با تجهیزات کامل به محل حادثه اعزام و در کمترین زمان ممکن و بدون سرایت به مغازههای همجوار، آتش را مهار کردند. بخوانید, ...ادامه مطلب
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت هجدهم سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید. سیما خانم در ماشین نشسته و به فیلمی که صدای سعید از آن پخش میشه و مخاطبش محسن است نگاه می کند و گریه می کنه، آذر هم با چند تا آب معدنی برگشته تو ماشین و او را دلداری میده که سیما میگه پدرت همه نقشه هامو و آرزو هامو خراب کرد، اما آذر فقط میگه آروم باشه تا یه فکری بکنند، ولی سیما خانم جوابی نمیده و فقط از پنجر شدن ماشین کلافس… آزاد و اسرا در مسیر خونشون هستند، آزاد کلی بهش دلداری میده و آرومش می کنه و میگه پدر تو انقدر آدم فهمیده ای است که در مقابل پدر من این جوری رفتار کرد… علیرضا هم که از زندان مرخصی گرفته و اومده، با امیر حرف می زنه و امیر شرمنده از روی پدرش است و میگه هزار بار خواستم بهش بگم ولی هر بار ماجرایی پیش اومد و نشد، بعد هم به خانه می روند… منیره به اتاقشون رفته تا محسن را راضی کند که پیش بچه ها بره، اونا روشون نمیشه، ولی محسن میگه بیام تشکر کنم که منیره میگه پسرم فردا باید بره، بیا با بچه ها حرف بزن، باهاشون مهربون باش بذار زیر بال و پر خودتون بمونن و گریه می کند، محسن هم قبول می کنه… امیر همه چیز را به پدرش می گوید و بابت این که تا الان نشده چیزی بگه، ازش عذرخواهی می کنه و علیرضا هم کنارش است، محسن هم در آرامش باهاشون حرف می زنه و خودش تنها به سمت حوض میره و پاهاشو تو آب می ذاره و با عکس های عباس، پدر فربد را می بیند و گریه می کند… اسرا و آزاد به در خانه رسیده اند که پویا را آن جا می بینند، آزاد به سمتش میره که او میگه آقا جون گفته همین الان کلید خونه و ماشین و ازت بگیرم، بعد هم آن ها , ...ادامه مطلب
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت نوزدهم سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید. مش رجب و خانومش به گلخونه رفته اند، همسر مش رجب حسابی از گلخونه و صفاش خوشش اومده، آقا طهماسب هم براشون چای بردهو کنارشون می نشیند و کمی حرف می زند… همسر آقا رجب برای دیدن گل ها به ته باغ رفته است، مش رجب هم از طهماسب برای این که کلی بهشون احترام گذاشته تشکر میکند… پویا برای تحویل دادن سوییچ خانم مظاهری به شرکتش رفته ولی او نیست، پویا هم آن را به منشیش پس میده و دست از پا دراز تر برمی گرده… منیره و محسن به بیمارستان رفته اند، منیره پیش رویا می نشیند و محسن هم پیش دکتر بابک رفته تا جویای احوالش بشه که دکتر میگههم نشونه خوبیه، هم نشونه بد… طهماسب با مش رجب حرف می زند و درباره دیر ازدواج کردنش سوال می پرسه که او میگه وقتی جوون بودم عاشق یه دختر خانمیشدم، دست دست کردم، اونم چون باباش نظامی بود، از اون جا رفتن و منم دیگه ندیدمش که ندیدمش… آزاد و اسرا دنبال خونه می گردند اما با پولی که آن ها دارند، چیزی پیدا نمی کنند و اسرا با اصرار میگه که بریم وسط شهر بگردیم، منمبرام مهم نیست کجا باهات زندگی کنم و او را راضی می کند… مش رجب و آیناز خانم اسرا و آزاد به در یک خانه رفته اند که دل آزاد به داخل رفتن نیست ولی او میگه که پول ما به همین جا می رسه فعلا و با هم به داخل میروند… آزاد زیاد خوشش نیومده ولی اسرا میگه من دوستش دارم و کلی درباره تعمیرش حرف می زنه که او هم قبول می کنه و صاحب خونشونمبارکا میگه و خوش حال میشه… محسن تو اتاقش در گلخونه خوابش برده، احمد هم کنارش نشسته و چیزی نمیگه، کمی بعد محسن از خواب بیدار, ...ادامه مطلب
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت شانزدهم سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید. آوا در گلخونه راه می رود و آقا طهماسب هم باهاش راه میره و اسم گل ها را بهش میگه از طرفی دیگر هم سیما خانم و محسن در گلخونه راه میرن و با هم حرف می زنند... مریم به خانه پدر شوهرش رفته و با اسرا حرف می زند، به او میگه من تو اینترنت خوندم که اگر کما طولانی بشه ممکنه بیمار هیچ وقت به هوش نیاد که اسرا میگه صد در صد نیست و خیلی بیمار ها هم بودن که به هوش اومدن، مریم درباره رابطه او و آزاد سوال می پرسه که اسرا میگه با اتفاقاتی که پیش اومده خیلی چیزا بهم ریخته و سری از روی تاسف و ناراحتی تکون میده... آوا تو خونه نقاشیشو برای پدر بزرگش رفته و میگه من عکس گل رجب و امروز تو گلخونه دیدم که او جا می خوره و می فهمه که زنش به دیدن محسن رفته و به او نگفته... آزاد همون لحظه از در وارد میشه که پدرش کلی لیچار بار می کنه و سیما خانم برای آروم کردن جو به سمتشون میره که آقا سعید او را هم به خاطر رفتن پیش محسن محکوم می کنه که آزاد میگه شما چون جلو آقا محسن کم آوردید دارید این کارارو می کنید و به اتاقش می رود... همه در خونه محسن دور هم جمع هستند، اسرا تو خودش است و تو اتاقش نشسته که پدرش با یک لیوان شربت پیشش میره و شروع به گپ زدن باهاش می کنه... سعید در خانه پشت پنجره نشسته است که سیما به سمتش میره و سر صحبت را باهاش باز می کنه تا براش توضیح بده که سعید میگه محسن به من تهمت دزدی زده و شمشیر و از رو بسته حالا بهم میگی برم جلو محسن سر خم کنم که او میگه مشکلات بین شما دو نفر فقط به ضرر آزاد تموم میشه که سعید از آن جا میره, ...ادامه مطلب
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت هفدهم سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید. بهرام در کافه مشغول کافی درست کردن است که آزاد با حال گرفته میره اون جا و خودشو به گریه می زنه که بهرام به سمتش میره تا دلداریش بده ولی آزاد بیشتر از این نمی تونه فیلم بازی کنه و شروع به رقصیدن می کنه و میگه که آقا محسن رضایت داد و دو تایی با هم می رقصن... اسرا با خوشحالی به سمت مادرش و زن داداشش میره و میگه که بابا با ازدواج من و آزاد موافقت کرده و بعد هم با تهدید میگه تا داداشم آزاد نشه من عروسی نمی گیرم و میره... آزاد با یک جعبه شیرینی به خونه رفته خبر رضایت آقا محسن را به مادرش و آذر میده ولی نگران رضایت باباشه که مامانش میگه اون با من، رو حرف من حرف نمی زنه و با یک بشقاب شیرینی به اتاق خواب میره تا با سعید حرف بزنه... سعید سرش تو حساب کتاب است و سیما هم خوشحال بهش زل زده که شوهرش می فهمه او می خواد چیزی بگه، سیما هم ذوق زده و بی مقدمه میگه آقا محسن رضایت داده ولی سعید از خر شیطون پایین نمیاد که او عصبی میشه و از اتاق بیرون میره... صبح روز بعد آزاد برای خوردن صبحانه به آشپزخانه رفته و درباره پدرش سوال می پرسه که او میگه فعلا مرغش یک پا داره، منم دیگه بهش نمیگم اگر می خوای خودت احترام بذار و بهش بگو، بعد هم صبحانشو جلوش می گذارد و می رود... مریم در اتاقش لامپ لوستر را عوض می کند که منیره، مادر شوهرش با یک ظرف شیرینی به اتاقش میره، منیره به او میگه که فکر نکنی با ازدواج اسرا ما حواسمون به علیرضا نیست که او میگه اصلا این طور فکر نمی کنم... اسرا و آزاد با هم در کافه درباره تابلویی که مریم براشون کش, ...ادامه مطلب
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت چهاردهم سریال آتش سرد به کارگردانی رضا ابوفاضلی و به تهیه کنندگی علی مهام که در 30 قسمت ساخته شده است را می خوانید، با ما همراه باشید. حاج احمد وکیل محسن به خانه آن ها رفته و فیلم درگیری علیرضا و بابک را می بیند و می گوید اگر اتفاقی بیوفته پای علیرضا ناجور گیره و می توان نگرانی را در چهره همه آن ها دید... آزاد از جاش بلند میشه تا به خانه برود و به خاطر اتفاق هایی که پیش اومد کلی ازشون عذرخواهی می کنه، علیرضا و اسرا به استقبال آزاد می روند، امیر در حیاط است و فیلم درگیری را نگاه می کند که آزاد باهاش خداحافظی می کنه و میره... آزاد بعد از بیرون اومدن تو ماشین نشسته با حال خرابی گریه می کند و محکم روی فرمون مشت می زند، اسرا هم بدتر از او پشت در خانه نشسته و اصلا خوب نیست... حاج احمد در خانه با علیرضا و محسن حرف می زند و به علیرضا میگه کاش این دو روز گم و گور نشده بودی، محسن هم روی دستش می کوبد و از او می پرسه اصلا کجا قایم شده بودی که علیرضا هیچی از ویلا نمیگه و میگه تو ماشین از این خیابون به اون خیابون... علیرضا به خونه رفته و می خواد با پدرش حرف بزنه، مادرش سعی می کنه جلوی او را بگیرد ولی سعید هم با سر و صدای آن ها جلو میره و شروع به حرف زدن می کنه و به آزاد میگه یا باید طرف من باشی یا طرف محسن که اگر اون و انتخاب کنی باید دور من و خط بکشی... سیما هم که اوضاع را مساعد نمی بیند شروع به گریه می کنه و با داد ازشون می خواد بس کنند و می رود... سه روز دیگر تولد علیرضا است و مریم هدیه اش که یک انگشتر است را زودتر بهش میده و علیرضا هم ازش قول می گیره که تا برگشتنش نقاشی بچشون و تموم کنه... حال همه در خانه خراب است و هر کدام به نحوی ناراحت, ...ادامه مطلب