معرفی کتاب صوتی 35 کیلو امیدکتاب صوتی 35 کیلو امید اثری از آنا گاوالدا، نویسندهی مشهور و محبوب فرانسوی است. گاوالدا در این کتاب، که در سال 2005 نامزد جایزهی کتاب نوجوانِ آلمان شده است، داستان پسربچهای بیزار از مدرسه را روایت میکند که بهدلیل نمرههای بد و ضعف تحصیلی از مدرسه اخراج میشود. نهتنها والدینش که خود او هم گمان میکند استعدادی ندارد در حالی که در وجودِ قهرمانِ کوچکِ ما، توانایی خارقالعادهای نهفته است که از چشم والدین و معلمانش دور مانده.دربارهی کتاب صوتی 35 کیلو امید آنا گاوالدا (Anna Gavalda) در کتاب صوتی 35 کیلو امید (95Pounds of Hope) راوی ماجراهای زندگی پسر نوجوانی به نام گرگوآر است. گرگوآر شبیه هیچکدام از بچههای مدرسه نیست. بیشتر بچهها مدرسهرفتن را دوست دارند. یکی عاشق ریاضی است و از حل کردن مسئلههای پیچیده لذت میبرد؛ یکی میتواند کلی شعر حفظ کند و آنها را سر کلاس بخواند؛ یکی نقاشی دوست دارد و دیگری عاشق ورزش کردن است اما گرگوآر نهتنها در تمام درسهای مدرسه ضعیف است بلکه از رفتن به مدرسه به معنای واقعی کلمه متنفر است. پدر و مادر تلاش میکنند او را به مدرسه علاقهمند کرده و تشویقش کنند درس بخواند اما مدرسه و کارهایی که باید در آن انجام بدهد، برای او هیجانانگیز نیست و جذابیتی ندارد. قهرمانِ کتاب صوتی 35 کیلو امید بهخاطر رفتن به مدرسه به اضطراب دچار میگردد. وقتی والدینش متوجه این موضوع میشوند، او را نزد پزشکها و مشاوران متعدد میبرند و آنها پس از آزمایشهای مختلف مانند اسکن مغز و... برچسب بیماریهایی مانند اختلال حواس و عدم تمرکز بر او میزنند. فاجعه -البته از نگاه پدر، مادر، معلمها و مدیر مدرسهاش- زمانی اتفاق میافتد که نوجوان ما بهخاطر, ...ادامه مطلب
به گزارش ایمنا و به نقل از روابط عمومی هواشناسی خوزستان محمد سبزهزاری اظهار کرد: دمای هوای شهر امیدیه ۵۱.۸، شوش ۵۰.۵، آبادان ۵۱.۳، بستان ۵۱.۲، اهواز ۵۰.۲، دزفول ۵۰.۸، رامهرمز ۵۰.۲ و ماهشهر ۵۰.۲ درجه سانتیگراد بوده است و آبادان و امیدیه با ثبت دمای بالای ۵۱ درجه گرمترین شهرهای جهان شدند.وی با بیان اینکه موج شدید گرما تا امروز در استان پایدار است و تا دو هفته آینده شاهد ورود موج گرما با این شدت به خوزستان نخواهیم بود، افزود: از فردا دمای هوای اغلب مناطق استان بین ۴۰ تا ۴۵ درجه سانتیگراد خواهد بود. مدیرکل هواشناسی خوزستان با بیان اینکه دمای هوای استان از روز شنبه هفته آینده بین دو تا سه درجه کاهش مییابد، تصریح کرد: دمای هوای ۴۹ درجه سانتیگراد و بالاتر در مناطق غربی، جنوبی، مرکزی و بخشهایی از شمال استان تا پایان وقت امروز مورد انتظار است. وی با بیان اینکه از امروز تا روز شنبه هفته آینده شاهد وزش باد در قسمتهای جنوبی، غربی و مرکزی استان خواهیم بود، گفت: شمال خلیج فارس تا اواخر روز شنبه هفته آینده مواج است. سبزهزاری ادامه داد: در شبانه روز گذشته امیدیه با ۵۱.۸ و ایذه با ۲۳.۲ درجه سانتیگراد به ترتیب گرمترین و خنکترین نقاط استان گزارش شدند همچنین در ۲۴ ساعت گذشته حداکثر دمای هوای اهواز به ۵۰.۲ و حداقل به ۳۱.۸ درجه سانتیگراد رسیده است. بخوانید, ...ادامه مطلب
سلام صبح بخیر. عزیز ببخشید که برات یادداشت می گذارم. من رفتم.هما با خواندن اولین سطر از یادداشت امید شروع کرد به فحاشی و خواندن نامه ی امید:خلاصه چیزی که برات نوشتم همین جمله دو کلمه ای هست. شرایط زندگی علیرغم تلاش و میلی که دارم به هیچ وجه آنگونه که دوست دارم نیست. دنبال مقصر هم نیستم اما مطمئن هستم که هر کاری بلد بودم کردم تا زندگی خوبی درست کنیم اما از حرفها و رفتاری تو فهمیدم که موفق نبودم.در طول سه سال گذشته تمام تصمیمات با نظر تو بوده این بار بدون نظرخواهی از تو این تصمیم و گرفتم. دلایل زیادی دارم برای این کار و از همه مهمتر ایجاد فضایی برای فکر کردن و ترمیم رابطه امان. اختبار و شرایط کار و دردسرهایی که کارکردن با حاجی برام ایجاد کرده همه موجب این تصمیم شد. میدونم....هما ؛به اینجای یادداشت که رسید چند تا فحش آبدار نثار امید کرد و با دست چپش یادداشت را مچاله کرد و با آن یکی دستش شماره پدرش را گرفت و جریان را آنگونه که به نفع خودش بود نقل کرد.پدر هما فردی خودخواه و پول دوست بود طوری که اولین نگرانی و سوالی که به ذهنش آمد این بود که از هما بپرسد، برات پول گذاشته؟ داخل یخچال گوشت و مرغ و موادغذایی داری؟ هما با بی تفاوتی جواب مثبت به تمام سوالات پدرش داد و پدر در ادامه گفت: دخترم اصلاً نگران نباش الان خودم میام پیشت، گور باباش هم کرده مرتیکه گداگشنه .هما با فریاد و لحن همیشگی اش که با امید صحبت می کرد سر پدرش داد زد که نمیخواد بیای اینجا من میام خونه شما. پدر هما کمی مکث کرد و با لحنی موذیانه در قالب پدری دلسوز گفت نه دخترم آنجا خونه تو هست اگر ول کنی و بیای بیرون بهانه دستش میدی که بتونه بگه خودش خونه را ترک کرده آنوقت همه تقصیرها گردن تو میافته و نفقه و اجرت المثل شاملت نم, ...ادامه مطلب
وقتی موتور هما گرم می شد راست و دروغ و با هم طوری قاطی به خورد طرف میداد که چاره ای جز پذیرش نداشت. حسین کماکان متعجب و گیج ، فقط شنونده بود. امید هم که گوشش از این حرفها پر بود فقط پوزخند میزد و هر از گاهی با سر روبه حسین ابراز تأسف و شرمندگی می کرد.رفتارهای هما اصلاً قابل پیش بینی نبود وسط آن همه هیجان و حرف زدن یک دفعه از روی مبل بلند شد و شال و کلاه کرد و با جمله ی؛ انشاءالله سری بعد با خانم تشریف بیارید از خانه خارج شد. همان قدر که حسین متعجب بود امید خنده امانش نمی داد خنده ای با حالتی عصبی و از سر ناچاری، خنده ای که پس از چند ثانیه به سکوت تلخی مبدل شد.بدون آنکه حسین سوال و پرسشی مطرح کند امید کل جریان دیشب را خلاصه و بدون جزئیات بازگو کرد و در پایان از ناچاری و گرفتاری در ارتباط با هما گفت. از عشق و علاقه ای که موجب این ارتباط و مانع هر تصمیمی است برای رها کردن و متارکه.حسین فقط گوش کرد و سکوت بدون حتی کلمه ای دستش را به شانه امید زد و از خانه امید رفت. امید که به رفتارهای هما عادت کرده بود بدون آنکه نگرانی بابت رفتار هما داشته باشد شروع کرد به آماده نمودن بساط جوجه کباب غذای مورد علاقه هما تا بلکه شرایط گذراندن یک شب آرام و صبح جمعه ای دلپذیر فراهم شود. .امیدهمینطور که به زغال های گل انداخته ی منقل کباب پز خیره شده بود؛ یادش به شعر زیبایی از احمد شاملو افتاد کباب قناری بر آتش سوسن و یاس همیشه در خلوتش کل زندگی را مرور می کرد از نوجوانی تا امروزش و هر بار به اشتباهات جدیدی پی می برد که دیگر زمان و وقت جبرانش سپری شده و شدیداً به این باور غلط میخندید که انسان از اشتباهاتش باید تجربه ای بیاموزد که دوباره مرتکب خطا نشود. این عبارت اگر برای همه مصداق عینی داشت برای امید ه, ...ادامه مطلب
وقتی بلندگوی تالار پایان وقت و اعلام کرد امید تازه یادش آمد کجاست ،از پشت بلورهای اشک که در حدقه ی چشمانش جمع شده بود نگاهی به اوراق امتحان کرد، اوراقی که نمی دانست کی و چطور سیاه کرده .با کمال بی میلی و نومیدی برگه ها را تحویل مراقب داد و از کانون پیاده به سمت خیابان ورزا حرکت کرد که بین راه یادش آمد ،هم با رضا قرار داشته و هم اینکه با حسین خداحافظی نکرده و تلفن همراهش هم که قبل از امتحان خاموش کرده بود هنوز خاموش است. اولین کار واجب پیام دادن به هما بود و سپس تماس بابت عذرخواهی از رضا و حسین. کارش که با موبایلش تمام شد مستقیم رفت سمت دفتر تا کمی خودش را جمع و جور کند .بدون انگیزه و هرگونه حس و حالی فقط چای می ریخت و سیگار می کشید و با خودش حرف می زد. یک لحظه یادش به یادداشت هما افتاد که عزیزم چای و نسکافه آماده کردم و ... با خودش گفت شاید بشود این برخورد هما را نقطه ی آغاز بازسازی رابطه اش با هما تلقی کند.برای شروعی دوباره با ذوق و شوق تمام به هما زنگ زند هر بار بیش از پنج زنگ و اشغال شدن تلفن هما و برنداشتن تلفن خانه با دادن پیام به هما که طبق یک عادت مسخره باید گزارش موقعیت جغرافیایی خودش را به او گزارش می کرد آماده استراحت شد که صدای اذان و مناجات از مسجد نزدیک میدان فردوسی حالش را دگرگون کرد و وضو گرفته بر سجاده اش نشست.از این شکل نماز خواندن نفرت داشت که زبانش ذکر خدا بگوید و فکرش درگیر دنیای فانی باشد به هر شکلی که بود چند رکعت نماز به کمرش زد و با همان سجاده و پشتی های مبلمان دفتر جای خوابش را درست کرد تا کم خوابی دیشب جبران شود.خستگی آنچنان بر سرش آوار شد که نفهمید کی خوابش برده وقتی از گرسنگی بیدار شد ساعت نزدیک پنج عصر بود. صفحه موبایلش حکایت از چندین تماس و پیام , ...ادامه مطلب
به گزارش روابط عمومی اداره کل بهزیستی استان البرز؛در این پویش که با همراهی داوطلبانه ۱۰۰ نفر از مدیران مؤسسات پیشگیری از آسیب های اجتماعی ،تسهیلگرانمحلی ،مشاوران شاغل در مراکز و دفتر مشاوره و روان شناسان و مدیران مراکز اقامتی درمان اعتیاد و کاهش آسیب صورت گرفت کلیه داوطلبان پس از دریافت آموزش های لازم و محتواهای رسانه ای مورد تأیید ،اطلاعات لازم در راستای آگاهسازی جمعیت عمومی را در اختیار گروه های مختلف خواهند گذاشت.در همین راستا تا کنون مدیران مدارس در مناطق پر خطر ،تعدادی از بانوان بند نسوان ندامتگاه فردیس ،دانشجویان دانشگاه پیام نور ،ساکنین مناطق آسیب خیر در کلیه شهرستان های استان البرز آموزش های پیشگیرانه را دریافت کرده اند .این پویش با همت معاونت توسعه پیشگیری بهزیستی استان البرز و با همکاری مراکز و مؤسسات تحت نظارت سازمان تا ۲۷شهریور ماه ادامه خواهد یافت . بخوانید, ...ادامه مطلب
به گزارش روابط عمومی و اطلاع رسانی اداره کل بهزیستی فارس، متن پیام به شرح زیر است: بسمه تعالی روز ۲۶ مردادماه میهن اسلامی ما شاهد بازگشت آزادگان دلاوری بود که پس از سالها تحمل رنج اسارت قدم به خاک پاک وطن نهادند. صلابت،ایثار و رشادت آزادگان عزیز چه در دوران دفاع مقدس و چه در سالهای اسارت ستودنی است. رنج اسارت نه تنها آزادگان سرافراز را از پای نیانداخت بلکه آنان را سفیران سربلندی ایران اسلامی نمود تا صدای آزادگی ، آزادی خواهی و مبارزه با ظلم و سرسپردگی را به گوش جهانیان برسانند.اینجانب ضمن گرامیداشت منزلت همه آزادگان عزیز به خصوص آزادگان گرانقدر اداره کل بهزیستی فارس و خانوادههایشان سلامتی و توفیق روزافزون ایشان را در ظل توجهات حضرت ولی عصر عجل الله خواستارم. محمدرضا هوشیار مدیر کل بهزیستی فارس بخوانید, ...ادامه مطلب
4.5/5 - (11 امتیاز) برای شنیدن قصه اندکی صبر کنید و بعد از بارگذاری پلیر روی دکمه پلی کلیک کنید افزودن به علاقه مندی ها تبلیغات تبلیغات همه کسانی که تو اون اتاق بودند، تعجب کردند.لیندا: چی؟ حماقت نکن!سنت ورم وود: آره، منم همین رو به مامانت گفتم.هوپ: مامان … همیشه یادم دادی که شجاع وجسور باشم و هرکاری برای نجات طبیعت بکنم. چطور که حالا وقتشه شجاع باشم تو نمیذاری برم آخه!لیندا جوابی نداشت، برای همین ساکت شد. سنت ورم وود همینطور که نقشه ای از جیبش در میاورد، سرش رو نوازش کرد.سنت ورم وود: تو واقعا شجاعی، عین مادرت. اگه واقعا میخوای بری، این دستت باشه.هوپ : این چیه؟سنت ورم وود: این نقشه جادوییه. تمام مسیرها رو تا درخت زندگی نشونت میده. وقتی که تو راه هستی، بهت نشون میده که جزیره آیس کاپ چقدر زیر آبه. این نقشه تورو آگاه، آماده و مصمم نگه میداره.هوپ: خیلی ازتون ممنونم.سنت ورم وود: قابلی نداره. یادت باشه به هیچ قیمتی نباید گمش کنی، چون اگه گمش کنی نمی تونی راه برگشت به آیس کاپ رو پیدا کنی.لیندا: عزیزم… تو مجبور نیستی بری.هوپ: مجبورم مامان… مجبورم. لطفا وقتی نیستم مراقب زولکی باش. قول میدم زود برگردم.لیندا: ولی عشق من … مجبور نیستی الان راه بیفتی. میتونی فردا صبح بری.هوپ: وقتی زیادی نداریم مامان،باید الان برم.هوپ مادرش رو بغل کرد و خداحافظی کرد. سنت ورم وود یه چتر جادویی بهش داد. خانم چری هم کیسه ای پر از میوه بهش داد. وقتی هوپ به ساحل اقیانوس رسید، با سنت ورم وود خداحافظی کرد و سفرش رو شروع کرد. هوپ و قایق کوچکش، در برابر باد و موج های سنگین دوام آوردن و آروم آروم به مقصد نزدیک شدند. همینطور که گردباد به این طرف و اون طرف میبردش، برای زندگی جنگید و از گرداب های بزرگ هم عبور ک, ...ادامه مطلب
3.3/5 - (18 امتیاز) برای شنیدن قصه اندکی صبر کنید و بعد از بارگذاری پلیر روی دکمه پلی کلیک کنید افزودن به علاقه مندی ها روزی روزگاری در جزیره کوچک زیبای آیس کاپ، دختر کوچولویی به اسم “هوپ ” زندگی می کرد. هوپ، مهربون، شاد و سرزنده بود. زندگی تو آیس کاپ رو دوست داشت و تمام روز با سگش ” زولکی” بازی می کرد. شبا مادرش لیندا، داستان هایی در مورد فرشته های طلایی خورشید براش می گفت که هر روز صبح میومدن و دستی به زمین می کشیدن.لیندا: هر روز صبح میان پایین و نور میارن. بیشترشون برمیگردن به آسمون ولی بعضیاشونم با دوستان گیگی ما میمونن تا زمین رو گرم نگه دارن و به ما هم گرما، قدرت،انرژی و غذا بدن تا پسرها و دخترهای کوچولویی مثل تو بتونن بازی کنن.هوپ: دوستان گیگی ما ؟لیندا: آره ، یعنی گازهای گلخانه ای؛ متان، دی اکسید کربن، نیتروژن و مونوکسید کربن. اگه این گازها نبودن زمین ما فوق العاده سرد می شد و زندگی نابود میشد. خیلی به این دوستانمون مدیونیم دخترم.هوپ: من دوستان گیگیمو خیلی دوست دارم.لیندا: این عالیه عزیزم. حالا دیگه بخواب دخترم.هوپ: ولی مامان، اگه تمام فرشته های طلایی خورشید بخوان کنار دوستان گیگی بمونن چی؟ اونوقت چی میشه؟لیندا: خب اونوقت هیولای بزرگ گرمای جهانی بیدار میشه و ما اصلا نمیخوایم اینطوری بشه دخترم.هوپ: هیولای بزرگ گرمای جهانی؟لیندا: سوال پرسیدن دیگه بسه. چشماتو ببند وبخواب دخترم.هوپ: باشه. شب بخیر مامان .لیندا: شب بخیر دخترم.فردا صبح، هوپ با صدای دهدار که با مادرش حرف میزد بیدار شد.دهدار: لیندا، پیشگویی داره اتفاق میفته. گمونم شروع شده.لیندا: از چی حرف میزنی؟دهدار: یخچال قسمت شمالی جزیره کم کم داره آب میشه و گرما … گرما داره اوضاع رو بدتر میکنه. گرمای جهانی شروع , ...ادامه مطلب
کاترین گوردون، سایکی — هر یک از ما، در واکنش به سختیهایی که در زندگی از سر میگذرانیم، افکار و احساساتی دردناک را تجربه میکنیم. امید به اینکه، با بهترشدن شرایط، رنج فروکش میکند کمکمان میکند دوام بیاوریم، اما بسیاری از افراد رنج را آنچنان شدید تجربه میکنند که رنجشان به چیزی تبدیل میشود که ادوین اِشنایدمن، روانشناس بالینی، آن را رواندرد۱مینامد: «آسیب، اندوه، سختی، درد و رنج روانشناختی در روان و در ذهن». اشنایدمن میگوید میل به فرار از درد روانی، آنجا که تحملناپذیر میشود، خودکشی را رقم میزند. غالباً در چنین شرایطی حس امیدواری وجود ندارد.افکار و رفتارهای مربوط به خودکشی از مشکلات اصلیِ حوزۀ سلامتِ همگانی است: بهطور متوسط، هرساله در سراسر دنیا هفتصد هزار نفر را در اثر خودکشی از دست میدهیم. بهسختی میتوان از آمارهای جدیدِ جهانی درباب افکار و اندیشههای خودکشی اطمینان حاصل کرد. این آمار در هر کشور متفاوت است، اما پژوهشی که در سال ۲۰۲۰ انجام شد دریافت که، در ایالات متحده، تقریباً ۴.۹ از بزرگسالان بهصورت جدی به خودکشی فکر کردهاند و حدود ۰.۵ درصد گزارش دادند که در سال گذشته خودکشی ناموفق داشتهاند. یک لحظه تأمل کنید تا درک کنید معنای این اعداد چیست. این اعداد نشان میدهند میلیونها نفر و عزیزانشان در رنجاند. این اعداد به ما میگویند افراد بسیار زیادی در تقلا و جستوجویند تا دردهایشان را تسکین دهند. غمانگیز است که تعداد معدودی این مسئله را درک میکنند, ...ادامه مطلب
دانلود آهنگ جدید امید جهان به نام پشت پنجره با دو کیفیت ( ترانه و آهنگ : امید جهان ، تنظیم : سعید ساشا ) رادیو فارسی | پخش آهنگ منبع: radiofarsi.rozblog.com , ...ادامه مطلب